ادبیات پایداری - صفحه 7

ادبیات پایداری

تقدیم به ششمین خورشید ولایت؛ صبح صادق

صبح صادق دمیده و نور آورد / نوری از سرزمین طور آورد

تقدیم به پنجمین آفتاب ولایت؛ پنجمین آفتاب

پنجمین آفتاب روحانی / جلوگاه علوم قرآنی

تقدیم به چهارمین آفتاب ولایت؛ صحیفه محرم

ای ناب ترین قصیدۀ غم / سجاد صحیفه محرم

تقدیم به سید شهیدان عالم سومین خورشید ولایت؛ میدان عطش

آنچه در سوگ تو ای پاکتر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت

تقدیم به دومین آفتاب ولایت؛ کیمیای عشق

زمان سنگین و خونین دل سحر بود زمین با ظلمت خود همسفر بود

تقدیم به به بانوی آب اولین شهید حریم ولایت؛ کوثرنور

بخوان که روضۀ غم گل کند به بوی فدک/ هزار بغض نهان است است در گلوی فدک

تقدیم به آخرین پیام آور توحید؛ ختم رسل

ای بارقۀ پاکی مهز ار تو شکوفا شد تو معنی لولا کی هستی ز تو پیدا شد

برای آسمانی ترین کتاب عشق قرآن کریم؛ نور علی نور

ای نور علی نور علی نور علی نور آئینه در آئینه شد آیات تو منشور
نگاهی بر خاطرات شهید لشکرخلبان علیرضا یاسینی

فرمانده ی رئوف

زمستان بود و هوا سرد، صبح زود از منزل بیرون آمدم و عازم محل کار شدم، هوا چنان سرد بود که اگر لباس گرم نمی پوشیدی، سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد.

خاطرات پرتقالی (26)؛ نقشه برای خوراکی های رنگ و وارنگ

برج 6 سال 1365 گردان ما- صاحب الزمان (عج) – در منطقه «شط علی» مستقر بود. واژه ی «شهردار»، آشنای بر و بچه های جبهه است. شهردار چادر ما پیرمردی بود به اسم «سیدمحمد حسینی» شصت سالی سن داشت.

اهتمام حاج احمد متوسلیان به اموال مردم

همراه حاج احمد برای بازرسی به یکی از پایگاه های مرزی رفتیم، سر ظهر بود. آن ها از حاج احمد خواستند تا نهار را پیششان باشد. التماسش می کردند. قبول کرد و گفت: «باشه، ناهارو با شما می خورم» سفره پهن شد و غذا را آوردند.
زندگی و خاطرات سرلشکر شوشتری (5)

سیره مدیریتی شهید شوشتری چگونه بود؟

شهیدشوشتری بسیار مهربان و دل سوز بود. به اوضاع و احوال نیروهای خود از جنبه های مختلف و به خصوص معیشتی بسیار رسیدگی می کرد. فرمانده ای صبور و با تدبیر بود و اگر هم مسئولیتی به کسی واگذار می کرد حتما می خواست که این مسوولیت را به بهترین وجه انجام دهند.
دلنوشته های همسر شهید حسین علی داوود آبادی

مگر سنگینی آرپیجی، شانه هایت را آزرده نمی کرد؟

از خیلی ها شنیده بودم شوهرشان که از منطقه می آیند، خسته اند. تو چرا هیچ وقت خسته نبودی حسین؟ تا خود صبح هم می نشستم برایت حرف می زدم، پای درددلم می نشستی و هیچ نمی گفتی.

مثل نسیم/ خاطرات شهید مدافع حرم احسان حاجی حتم لو

علاقه خاصی به حضرت آقا داشتی، یادت هست آموزشی که بودیم محرم ها، بیت رهبری مراسم عمومی عزاداری داشت. کلاس ها که تمام می شد چقدر سریع لباست را عوض می کردی و عجله داشتی خودت را به بیت برسانی. خیلی وقت ها با هم می رفتیم .

ناگفته های سرهنگ بازنشسته علی حیدر پناهی از شهید ایرج نصرت زاد

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه سال 1357 با توجه به سابقه جمهوری خودمختار مهاباد به رهبری قاضی محمد و توطئه های از پیش طرح ریزی شده قبل از پیروزی انقلاب ، باقیمانده سران جمهوری مهاباد در غرب و اروپا و در عراق تجمع نمودند.
خاطرات مدافعان حرم

خادم هیئت/ شهید محرم ترک

کوچکتر که بود با برادرهایش از مادر پول می گرفتند و می رفتند کاغذرنگی و ریسه و پرچم می خریدند. هر سال نیمه شعبان و بعضی از عیدهای دیگر جلوی در خانه و بخشی از کوچه شان را تزیین می کردند.
خاطرات مدافعان حرم

سِرّ سَر/ شهید عبدالله اسکندری

شب سال نو با آن تعداد، خانواده هایی که پیکر شهیدشان بازگشته بود مهمان بیت رهبری بودیم. نه ماه از شهادت آقا عبدالله می گ ذشت. از بازرسی های متعدد گذشتیم و چند دقیقه ای مانده به اذان مغرب وارد سالن بزرگ بیت رهبری شدیم.

جلوه های ادبیات پایداری در کلام امام خمینی (ره)

در این مقاله سعی بر این است تا با توجه به مبانی ادبیات پایداری ، جلوه های ادبیات پایداری را در کلام امام خمینی(ره) تحلیل کنیم.

کویر پرستاره؛ داستاني از زندگي 43 شهيد دانشجوي شهرستان سبزوار

کویر پر ستاره مجموعه اي است آميخته با عشق، ايثار، محبت و دلدادگي جواناني كه هستي و جواني خود را در راه انديشه و اعتقاد خود نثار كردند و از عشق و ايمان خود فصلي جاودانه را رقم زدند.

شهید حاج محمد صادق امانی درمکتب خمینی/اعتراض به شاه

عشق و علاقه به خانواده، مانع حضور وی در عرصه های اجتماعی نمی شد. به خصوص اینکه با فقدان آیت الله بروجردی شاه در حال برآورد کردن قدرت روحانیت و پیاده کردن طرح آمریکا در کشور بود.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه