نوید شاهد- «امروز که بیست نشدم»، داستان زیبا و خواندنی «عالیه سلطانی گرد فرامرزی» از کتاب «چراغانی ماه» است. این داستان غصههای دل کوچک دختری را روایت میکند که پدرش از ناحیه چشم جانباز شده و نمیتواند قد کشیدن دخترش را ببیند. در بخشی از این حکایت زیبا آمده است: «روی موزائیکها تا دکه بابایی لیلی میکنم. با اون کفشای صورتیم که بابایی دیروز برام از کفاشی عمو جواد خریده و تَق تَق صدا میده. یه پروانه روش داره؛ که بالهاش رو بالا و پایین میکنه. اگه بابایی بفهمه بیست نشدم چی؟»