کد خبر : ۵۷۳۰۴۴
۱۰:۴۵

۱۴۰۳/۰۵/۱۰
خاطره‌‌ای از شهید «نادر بکنده»

حضور شهید را احساس می‌کنم

مادر شهید تعریف می‌کند: «صدای پاهایت هنوز در گوشم طنین انداز می‌شود، هنوز هم باورم نمی‌شود که نادرم دیگر نیست. حضورش را به خوبی احساس می‌کنم...»


به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «نادر بکنده» يكم فروردين 1343، در روستای برآفتاب از توابع شهرستان حاجی‌آباد چشم به جهان گشود. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش جهانشاه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. پاسدار كميته بود. سال 1362 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. دهم مرداد 1370، در روستای باغات حاجی‌آباد هنگام درگيری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پيكر وی را در زادگاهش به خاک سپردند.

حضور شهید را احساس می‌کنم

حضور شهید را احساس می‌کنم

صدای پاهایت هنوز در گوشم طنین انداز می‌شود، هنوز هم باورم نمی‌شود که نادرم دیگر نیست. حضورش را به خوبی احساس می‌کنم، می‌دانم که زنده و ناظر از گوشه و کنار زندگی‌ام می‌گذرد.

از پدرش قرآن را فرا گرفت. بعد از شهادتش یک روز او را در کوچه دیدم، داشت جلوی من راه می‌رفت و مدام پشت سرش را نگاه می‌کرد. من هم غرق در تماشای او به دنبالش می‌رفتم که به یکباره از نظرم ناپدید شد و این آخرین دیدار من و نادر بود.

(به نقل از مادر شهید، جهانشاه شیخ‌زاده)

انتهای پیام/

حضور شهید را احساس می‌کنم


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه