«سید حسن» شهید فتح خرمشهر، هیچ وابستگی به مال دنیا نداشت
نوید شاهد خراسان شمالی؛ گوشی تلفن به صدا درمیآید بنا بر پیگیرهای قبلیام شماره منزل مادر شهیدی را پیدا میکنم، شمارهای که چند روزی میشد انتظارش را میکشیدم، تلفن را برمیدارم و با منزل شهید تماس میگیرم بعد از چند بوق صدای پدری اهلدل را از پشت تلفن میشنوم، خودم را سریع معرفی میکنم و قرار دیداری ترتیب میدهم.
گویا زمان هم از من عجولتر است عقربههای ساعت برای رسیدن به لحظهی دیدار بهسرعت میگذرند، ساعتم را که نگاه میکنم کمکم وقت رفتن است، شوق شنیدن زندگینامه و خاطرات شهدا در وجودم زبانه میکشد کولهپشتیام را برمیدارم و حرکت میکنم، قرار است در مکتب شهدا توشه برداریم.
در فضای شهر دیگر خبری از شعارنوشتهها، عکسهای شهدا و دیوارنوشتهها نیست! گویا شرمندگیمان آنقدر زیاد است که دیگر حتی عکسشان را هم درج نمیکنیم که نکند نگاهمان به چشمهای پر از آهوافسوس شهدا بیافتد.
عکسهای شهدا را یا برداشتهایم یا در مکانهای کم تردد شهر و پشت درختهای قد کشیده پنهان کردهایم تا با خیال راحت بیخیال عهد و پیمانمان با آنها شویم.
کمکم به کوچهی منزل شهید نزدیک میشدم، تابلویی در دل دیوار از دور برایم جلوه میکند، نزدیکتر رفتم و عکس شهید را در دل دیوار دیدم که به دیوار سرد کوچه جان داده بود.
زنگ در را میزنم. بعد از گذشته چند ثانیه در باز میشود صدای پایی را میشنوم. پدری مسن با قدی خمیده جلو آمد. فهمیدم که پدر شهید است شکسته به نظر میرسید. خودم را معرفی میکنم. با گرمی دستهای چروکیدهاش به داخل راهنماییم کرد. درحال تماشای عکسها و فضای اتاق هستم که خواهر شهید با سینی چای و میوه وارد میشود خوشآمد میگوید و کنارمان مینشیند، حس و حالم عجیب است…
فرصت را مغتنم شمردم تا دیدار و گفت گوی صمیمانه در یک بهاری با پدر شهید «سید حسن حمیدی» داشته باشم .
شهید سید حسن حمیدی از شهدای ارتشی شهرستان فاروج است. وی ششم اسفند 1341 در روستای خرق به دنیا آمد. پدرش سید اصغر و مادرش طلعت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. بهعنوان گروهبان دوم ارتش در جبهه حضور یافت و درنهایت سی و یکم تیرماه 1361 با سمت تکتیرانداز در خرمشهر بر اثر سوختگی به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش قرار دارد.
نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً خودتان را برای مخاطبین معرفی کنید.
پدر شهید: به نام خدا سید اصغر حمیدی هستم پدر شهید حسن حمیدی از روستای خرق توابع شهرستان فاروج.
نوید شاهد خراسان شمالی: سید حسن در کجا متولد شد و چگونه پسری بود؟ سید حسن در همین روستا به دنیا آمد. به دنیا آمدن سید حسن شادی خاصی به خانه ما داد و من و مادرش از اینکه خداوند به ما فرزندی داده بود بسیار خوشحال بودیم.
نوید شاهد خراسان شمالی: لطفا از خاطرات دوران كودكي او صحبت كنيد؟
پدر شهید: سید حسن واقعاً بچه خوب و حرفگوشکنی بود و اصلاً امکان نداشت حرف من و یا مادرش تکرار شود.
نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً از نحوه نامنویسی فرزندتان جهت اعزام به جبهه برایمان تعریف کنید.
پدر شهید: سید حسن علاقه زیادی به ارتش داشت و اینطور شد که وارد ارتش شد و در آنجا مشغول به کار بود تا اینکه با شروع جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به جبهه اعزام شد.
نوید شاهد خراسان شمالی: چه مدت در ارتش بود؟
پدر شهید: سه الی چهار سال در ارتش بود که به جبهه رفت.
نوید شاهد خراسان شمالی: زمانی که از جبهه به مرخصی میآمد از حال و هوای آنجا چه تعریفی میکرد؟
پدر شهید: چون میدانست مادرش ناراحت میشود زیاد از حال و هوای جبهه صحبت نمیکرد و بیشتر سکوت میکرد.
نوید شاهد خراسان شمالی: در کدام منطقه بودند؟
پدر شهید: در منطقه خرمشهر- اندیمشک بودند زمانی که خرمشهر شلوغ شد رفت و در آن منطقه شهید شد. سید حیدر یکی از دوستانش تعریف میکرد آنقدر جنازه بود که از روی جنازه ها رد میشدند و به آنطرف میرفتند.
نوید شاهد خراسان شمالی: نظر شهید در رابطه با شهادت چه بود؟
پدر شهید: هیچ وابستگی به مال دنیا نداشت چون فکر میکرد یک روز هم خودش شهید میشود.
نوید شاهد خراسان شمالی: چگونه از خبر شهادت فرزندتان مطلع شدید؟
پدر شهید: خبر دادند که سید حسن زخمی شده باید به مشهد برویم من هم گفتم سید حسن شهید شده؟ گفتند نه چه کسی گفته که او شهید شده است. گفتم من خودم دیدم که او شهید شده و بالاخره رفتم مشهد دیدم شهید شده و پیکرش را از طرف ارتش آوردند و در اینجا به خاک سپردند.
نوید شاهد خراسان شمالی: توصیه شما بهعنوان پدر شهید به جوانان هم سن فرزندتان چیست؟
پدر شهید: از همه جوانان میخواهم همانطور که جوانان بسیار زیادی با دادن خون خود این انقلاب را به ثمر رساندند جوانان امروز هم با درس خواندن و یادگیری علم موجب شکست دشمن شوند. از جوانم میخواهم حجاب خود را حفظ کنند.
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید و امورایثارگران استان خراسان شمالی
تنظیم کننده: مریم سلاخی