به مناسبت دهه فجر؛
يکشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۶
نوید شاهد - برادر شهید "منصور سیران حصاری" نقل می‌کند: « روز شهادت برادرم را خوب به یاد دارم؛ آن روز معروف به‌روز چماق به دستان بود. در آن روز برخلاف همیشه من کنار برادرم نبودم و به‌واسطه حضور چماق به دستان و شلوغی بی‌اندازه شهر در مسجد انقلاب بودم و برادرم برای کمک به مردم در خیابان دو چنار مستقرشده بود.» .نوید شاهد خراسان شمالی به مناسبت روز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ، شمارا به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت می‌کند.

  به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی ؛ شهید منصور سیران حصاری دوم شهریورماه   1336 در روستای حصار شیرعلی از توابع شهرستان بجنورد در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. وی در تمام فعالیت‌های انقلابی سر نترسی داشت، به‌طوری‌که در راهپیمایی‌ها و تظاهرات با شعارهایی که می‌داد، در معرض گلوله‌های مأموران شهربانی و ساواک قرارگرفته بود سرانجام نیز در روز 23 آذرماه سال 57 که چماق دارها با حمایت شهربانی و ساواک، قصد حمله به خانه چند تن از انقلابیون را داشتند، شهید حصاری که دیگر نمی‌توانست ظلم و ستم را تحمل کند، خود را سپر مردم قرارداد و با اصابت گلوله‌ی نیروهای شهربانی، جان خویش را فدا کرد.

روزی که معروف به چماق به دستان بود
 این خاطرات به نقل از برادر شهید "منصور سیران حصاری "است که تقدیم حضورتان می‌شود

صف نخست راهپیمایی‌ها

رسول سیران حصاری با گریزی به گذشته‌های چهل‌ساله خود صحنه‌هایی از آن روزها را زنده می‌کند. او این‌گونه روایت می‌کند: سال‌های 56 و 57 اوج مبارزه مردم با ظلم بود. آن روزها برادرم 19 سال داشت و تازه دوران سربازی را به اتمام رسانده بود و  همانند تمام مردم شهر که بی‌محابا در راهپیمایی‌ها حضور داشتند در خط مقدم مبارزه و  همیشه در صف نخست راهپیمایی‌ها بود.

کسب رهنمودهای لازم

آن سال‌ها ظلم تمام کشور را گرفته بود و اگر به‌درستی بخواهم بگویم ظلم و تاریکی بیداد می‌کرد و ازاین‌رو موج و خروش‌های مردمی هم‌شدت گرفته بود. خشم مردم در قالب راهپیمایی‌ها و شعارهای ضد شاهنشاهی نمود پیداکرده بود. در همین زمان من و برادرم در کنار هم در جلسات مخفیانه آیت ا... «مهمان‌نواز» شرکت و رهنمودهای لازم را کسب می‌کردیم.

روزی که معروف به چماق به دستان بود


روز شهادت
روز شهادت برادرم را خوب به یاد دارم؛ آن روز معروف به‌روز چماق به دستان بود. چماق به دستان در تمام کشور و همین‌طور بجنورد وارد خیابان‌ها شده و در مقابل مردم قرارگرفته بودند.
وی اضافه می‌کند: در آن روز برخلاف همیشه من کنار برادرم نبودم و به‌واسطه حضور چماق به دستان و شلوغی بی‌اندازه شهر در مسجد انقلاب بودم و برادرم برای کمک به مردم در خیابان دو چنار مستقرشده بود. ساعت‌هایی از مبارزه و راهپیمایی‌ها می‌گذشت که کسی سراسیمه خبر آورد برادرم از ناحیه پیشانی تیرخورده و به بیمارستان منتقل‌شده است.

لحظه شهادت
این برادر شهید، لحظه شهادت منصور سیران حصاری را این‌گونه بازگو می‌کند: به‌سرعت به پدرم که او هم در راهپیمایی بود این خبر رسید و به همراه پدرم به بیمارستان رفتیم اما به دلیل وخامت حال برادرم او را به بیمارستان قائم مشهد اعزام کرده بودند. من و پدرم اطلاعی از وضعیت منصور نداشتیم. در آن سال‌ها پزشکان بیمارستان قائم خارجی بودند، زمانی که ما به آنجا رسیدیم یکی از همین پزشکان با دیدن ما گریه کرد و دیدن گریه این دکتر همه‌چیز را برای ما روشن کرد. در آن روز و در آن لحظه فراموش‌نشدنی، برادرم به مقام والای شهادت نائل شد.

حمایت مظلومان
بخش مهم و بزرگی از شخصیت این شهید ارتباط مستقیمی با حمایت از مظلومان داشت. در رشته ورزشی ژیمناستیک فعالیت می‌کرد و مقام‌هایی هم در این رشته ورزشی در ارتش به دست آورده بود.


انتهای پیام/



 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده