مادر شهید "حسن جهانی" : پسرم مردمی بود و خود را از مردم جدا نمی دانست
نوید شاهد خراسان شمالی : گفتوگو با مادران شهدا حال و هوای دیگری دارد. دوست داشتیم كه بدانیم شهید "حسن جهانی " از نگاه مادر چگونه به افتخار شهادت نایل شده است. مشتاق بودیم تا بدانیم چه نكات تربیتی برای این مادر جلیلالقدر مهم بوده که چنین فرزندی را پرورش داده اند. "حاجیه گل بیکه جهانی" در گفتگو با نوید شاهد برای ما از ویژگیهای پسر شهیدش می گوید و البته حرفهای شنیدنی دیگری که توجه شما را به خواندن گزیده این مصاحبه جلب می کنیم:
-نوید شاهد خراسان شمالی : لطفا از خودتان برایمان بگویید.
مادر شهید : «گل بیکه جهانی» هستم مادر شهید حسن جهانی ، آن زمان ما در سنخواست زندگی می کردیم و پسرم در همان جا به دنیا آمد . حسن تا پایان ابتدایی در سنخواست تحصیل کرد و بعد از آن به بجنورد آمد و دیپلم گرفت او بعد از پایان تحصیلاتش در آزمون سپاه قبول شد و وارد سپاه شد.
-نوید شاهد خراسان شمالی : خصوصیات اخلاقی شهید چگونه بود ؟
مادر شهید : اخلاق خیلی خوبی داشت طوریکه تمام جوانان سنخواست با او دوست بودند . همیشه خوبی هایش ورد زبان مردم سنخواست بود . او مردمی بود و خود را از مردم جدا نمی دانست. پسرم به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد .
- نوید شاهد خراسان شمالی :چطور تصمیم گرفت به جبهه برود؟
مادر شهید : بعد از اینکه
در آزمون سپاه قبول شد وارد سپاه شد یکسال در سپاه بود بعد به مناطق جنگی اعزام
شد.
- نوید شاهد خراسان شمالی : به کدام منطقه اعزام شد ؟
مادر شهید : به منطقه مریوان
- نوید شاهد خراسان شمالی : رابطه اش با امام و رهبری چگونه بود ؟
مادر شهید : امام را خیلی دوست داشت و ارادت خاصی به ایشان داشت . وقتی راهپیمایی می شد همیشه به مشهد می رفت و در راهپیمایی ها شرکت می کرد.
- نوید شاهد خراسان شمالی : چند بار به مرخصی آمد ؟
مادر شهید: قرار بود سه ماه در جبهه باشد بعد به مرخصی بیاید ولی اصلا به مرخصی نیامد. برایمان نامه نوشت و بعد از آن چهار روز بعد جنازه اش را آوردند!
-نوید شاهد خراسان شمالی : حضور مردم در تشییع جنازه شهیدچگونه بود؟
مادر شهید : مردم حضور خوبی داشتند از بجنورد تا سنخواست 16،17تا گوسفند قربانی کردند.
نوید شاهد خراسان شمالی : آیا خاطره ای از شهید دارید که برایمان تعریف کنید ؟
مادر شهید : بله ، فرزندم حسن در دوران سوم و پنجم ابتدایی با پدرش برای کارگری برای کارگری به تهران می رفت. در تهران معماری بود که از پسرم خوشش آمد او را به عنوان سقا گذاشت برای کارگرها آب بیاورد. روزی رفته بود باسطل از خانه برای کارگران آب بیاورد صاحب خانه از او پرسیده بود این آب را برای چه کسی می بری گفته بود : برای کارگراها.. آن خانم به پسرم یک بسته مداد داده بود که هنوز مدادها را به یادگاری نگه داشته ام .
-نوید شاهد : چگونه از شهادتش با خبر شدید؟
مادر شهید : شب قبل از شهادت
حسن خواب دیدم حسن من شهید شده است با گریه از خواب پریدم و برای پدر شهید تعریف
کردم ، روز بعد پدر شهید نزد یکی از دوستان حسن رفت تا از او خبری بگیرد . ایشان از شهادت فرزندم با خبر بود اما به همسرم گفته بود حسن فردا برمی گردد، خلاصه که عصر همان روز خبر شهادت فرزندم را به ما دادند.
-نوید شاهد خراسان شمالی : آیا شهید وصیت نامه ای هم داشت ؟
مادر شهید : بله
-نوید شاهد خراسان شمالی :وصیت نامه شهید چگونه به دست شما رسید ؟
مادر شهید : وصیت نامه شهید داخل ساکش بود که بعد از مدتها به ما تحویل دادند.
- نوید شاهد خراسان شمالی : در خاتمه اگر سخنی با مخاطبین نوید شاهد دارید بفرمایید.
مادر شهید : از شما و تمام مسئولین تشکر می کنم که به فکر ما
خانواده های شهدا هستید. ما خانواده ها انتظار زیادی از شما نداریم و همین که به
دیدار ما می آیید کلی ما را خوشحال می کنید . از همه جوانان می خواهم ادامه دهنده راه
شهیدان باشند .
منبع : اداره اسناد و انتشارات استان