پای را به میدان می گذارم تا بتوانم گامی برای اسلام و انقلاب بردارم

نوید شاهد خراسان شمالی :شهید والا مقام یوسف ارکانی فرد در پانزدهم اردیبهشت 1337، در شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود .پدرش محمود نام داشت وی تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت به پایان رساند .شهید به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و در نهایت در دوازدهم اردیبهشت 1361، در جزیره مجنون عراق به مقام شهادت نائل گردید .پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص ، در روستای ارکان تابعه زادگاهش به خاک سپرده شد.

شهید ارکانی فرد در وصیت نامه خود چنین می نگارد

(بسم رب الشهداء و الصالحين  ( و جاهدوا فى الله حق جهاده هو اجتباكم و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ... ).   « 1 »__با درود به رهبر كبيرمان امام خمينى و درود به روان پاك شهيدان راه حق و حقيقت كه همچون على‌وار در ميدان نبرد كفر جهانى مقاومت نموده و تا آخرين قطره خونشان از پاى ننشستند و پيوسته كوشيدند تا اين كه شربت شهادت را نوشيدند و اميدوارم كه خداوند متعال رحمتش را شامل حال ما كرده و ما را از شهادت در راه خودش مستفيض فرمايد و من در اين برهه از زمان جهاد در راه خدا را وظيفه شرعى خودم دانسته و پاى به ميدان گذاردم تا اين كه با آمدنم به ميدان جنگ حق عليه كفر و استكبار جهانى شايد بتوانم گام مثبتى به نفع اسلام و به نفع جمهورى اسلامى برداشته و دين خودم را نسبت به قرآن و مكتب و مذهبم ادا نمايم و چيزى ندارم كه در راه خدا انفاق كنم جز چند قطره خون ناقابل كه آن هم اميدوارم خداوند اين خون ناقابل ما را بپذيرد.

طبق فرموده خدا در قرآن : ( و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين ).   « 2 » خوب حالا كه لطف خدا شامل حال ماها شده و همان طور كه در قرآن فرموده كه ما اراده كرديم كه مستضعفين را بر روى زمين حاكم كنيم حالا كه انقلاب اسلامى ما پيروز شده اين نهال نوخاسته احتياج به آبيارى دارد و احتياج به خون من و شما دارد و ما مؤظف هستيم كه از اين نهال نورسته مراقبت كنيم و چه بهتر كه آن عقيده و ايمانى كه نسبت به اين نظام جمهورى اسلامى كه واقعا دسترنج صد و بيست و چهار هزار پيغمبر است.

پس ما بايد مال و جان خود را در اين راه انفاق كنيم تا اين كه اين انقلاب اسلامى ما به تمام جهان صادر گردد. به اميد چنين روزى كه پرچم سربلند اسلام بر تمام گيتى سايه افكند. ان شاء الله

در پايان هم مقدارى با پدر و مادرم گفتگو دارم كه اگر ان شاء الله اين افتخار نصيب من شد و سعادت دنيا و آخرت شامل حال من شد كه ان شاء الله در راه الله شهيد شدم به هيچ وجه براى من گريه نكنند زيرا همين افتخار براى آنها بس كه لااقل آنها هم از فيض الهى محروم نشدند. اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ايشان صبر و بردبارى عنايت فرمايد.

و چند كلمه با همسرم كه اميدوارم فرزندان مرا صالح به جامعه تحويل دهد و در تربيت فرزندانش سهل انگارى نكند زيرا اگر واقعا فرزندان سالم و صالحى به جامعه تحويل دهد مثل اينست كه در جبهه جنگ با كفار مى جنگند و در پايان ازهمه خويشاوندان و آشنايان مى‌خواهم كه خوشحال باشند از اين كه من به آرزوى ديرينه خودم رسيدم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

منبع : پرونده فرهنگی شهید