نوید شاهد - از شهید "مهدی اصانلو" روایت شده است: «نیمه شب بود. هنوز تعداد زیادی برگه کاغذ سفید مانده بود که باید یکی یکی توی دستگاه تکثیر گذاشته می شد. کار امشب از همه شبها بیشتر بود. مهدی با چند نفر از دوستانش مشغول بودند. این کار هر شب آنها بود که برگه ها را می آوردند و اعلامیههای امام را در کتابخانه دانشگاهی که محل کار مهدی بود تکثیر میکردند.» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.