شهید ذکریا شیری

شهید ذکریا شیری

برشی از کتاب «کاش برگردی» | جلوی بزرگ‌تر‌ها دست و پایش بسته بود

در قسمتی از کتاب «کاش برگردی» که زندگی‌نامه شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» به روایت مادر است، می‌خوانید: «همین که ذکریا خواست با الهه شوخی کند و به فیلم دیدن او هم گیر بدهد، مهمان‌ها رسیدند. زینب که ریز ریز می‌خندید، آرام در گوش ذکریا گفت: جرئت داری الان پیش عمو شوخی کن. ذکریا با چشم و ابرو فهماند که جلوی بزرگ‌تر‌ها دست و پایش بسته است! کنار بزرگ‌تر‌ها خیلی اهل رعایت بود ...»
خطاب شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» به همسرش:

برای دفاع از حرم سه ساله امام حسین(ع) باید سه ساله خودم را تنها بگذارم

شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» در وصیت‌نامه‌اش خطاب به همسرش می‌نویسد‌: «خوب می‌دانم که برای دفاع از حرم سه ساله امام حسین (ع) باید سه ساله خودم را تنها بگذارم. پس همچون زینب کبری(س) صبوری کن ...»

از بس گریه کردی چشمات قرمز شدن، چیزی شده؟

«پرسیدم از بس گریه کردی چشمات قرمز شدن، چیزی شده؟ داری یه چیزی رو از من پنهان می‌کنی. بعد از اینکه کلی با خودش کلنجار رفت، آه بلندی کشید و گفت این چیزا که پنهون کردنی نیست ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مادر شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات/ من می‌خوام زن بگیرم!

«بدون مقدمه گفت من می‌خوام زن بگیرم! تا این را گفت همان قُلپ آبی که سر کشیده بودم به گلوم پرید. چند لحظه‌ای نفسم بند اومد بالاخره با کلی سرفه و در حالی که ذکریا داشت پشتم را ماساژ می‌داد زبانم به کار افتاد و پرسیدم زن؟ حرف‌های خنده‌دار نزن ذکریا! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مادر شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

برشی از کتاب «کاش برگردی» | دعا کن من شهید بشم!

در قسمتی از کتاب «کاش برگردی» که زندگی‌نامه شهید مدافع حرم «زکریا شیری» به روایت مادر است، می‌خوانید: «وارد پارکینگ که شدم دستم را گرفت و گفت: تو که این همه به لباس من افتخار می‌کنی دعا کن من شهید بشم. افتخار واقعی توی لباس شهادته. ناخودآگاه اشکم جاری شد. سقلمه‌ای به پهلویش زدم و گفتم: جواب خوشحالی من این حرفا بود ذکریا؟ ...»

افتخار واقعی توی لباس شهادته

«وارد پارکینگ که شدم دستم را گرفت و گفت: تو که این همه به لباس من افتخار می‌کنی دعا کن من شهید بشم. افتخار واقعی توی لباس شهادته. ناخودآگاه اشکم جاری شد. سقلمه‌ای به پهلویش زدم و گفتم: جواب خوشحالی من این حرفا بود زکریا؟ ...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خاطرات/ اخلاق خوبی ندارم!

«با خنده گفت توی این دوره زمونه کم پیدا می‌شه عروس و مادرشوهر ۳ سال در یک خانه با هم زندگی کنند. حالا راستشو بگو شما اخلاقت خوبه یا عروست، گفتم: والا من که خودمو می‌شناسم می‌دونم اخلاق خوبی ندارم. هر چی هست از خوبی پسر و عروسمه ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مادر شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

ویژه‌نامه الکترونیکی "ذکریا" منتشر شد

نوید شاهد – همزمان با هفتمین روز از تدفین پیکر پاک و مطهر مدافع حرم، شهید "ذکریا شیری"، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین ویژه‌نامه الکترونیکی "ذکریا" را منتشر کرد.

گزارش تصویری از تشییع و خاکسپاری پیکر شهید "شیری"

نوید شاهد - همزمان با سالروز شهادت امام رضا(ع)، پیکر پاک و مطهر شهید مدافع حرم "ذکریا شیری" در گلزار شهدای اقبالیه، آرامگاه ابدی‌اش آرام گرفت.

استقبال از پیکر شهید «شیری» در گلزار شهدای قزوین از نگاه دوربین

نوید شاهد - همزمان با سالروز رحلت حضرت رسول‌اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)، مراسم استقبال و تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» در گلزار شهدای قزوین برگزار شد.

فیلم| دیدار خانواده شهید "شیری" با پیکر شهید پس از پنج سال

نوید شاهد - خانواده شهید "ذکریا شیری" پس از پنج سال، پیکر مطهر این شهید مدافع حرم را در معراج الشهدای تهران به آغوش کشیدند.

شهید "ذکریا شیری" در قاب تصاویر

نوید شاهد – به مناسبت بازگشت پیکر پاک و مطهر مدافع حرم شهید "ذکریا شیری" پس از گذشت 5 سال به آغوش خانواده، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین اقدام به انتشار مجموعه تصاویر این شهید گرانقدر کرده است.

فیلم | لحظه تفحص شهید "شیری" و اعلام خبر به خانواده شهید

نوید شاهد – به مناسبت شناسایی هویت پیکر مدافع حرم شهید "ذکریا شیری"، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین فیلم لحظه تفحص و اعلام خبر به خانواده این شهید بزرگوار را منتشر کرد.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه