رویا

رویا

مرا فراموش نکن!

خواهر شهید «نعمت‌الله الیکائی» نقل می‌کند: «نعمت می‌خواست برود جبهه. گفت: کبراجان! هر پنجشنبه بیا سر مزارم. گفتم: باشه چشم! سرش را نزدیک آورد و گفت: بزرگتر که شدی خودت تنها بیا!»
مادر شهید عبدالرضا شاهی؛

پسرم آرزویش را در رویا به من گفت/به خوابم می‌آمد تا دلتنگی نکنم

نوید شاهد - مادر شهید عبدالرضا شاهی: «یک شب اسیرها رو که آوردند، خیلی گریه کردم. دخترم و پسرم هم خیلی گریه کردند. گفتیم: «کاش عبدالرضا هم بود و یا جانباز می‌شد.» شب خوابش را دیدم که گفت: «مامان! من آرزوی شهادت داشتم. هیچوقت از این آرزوها نکن. اگر جانباز و اسیر بودم، شما باید دائم دور من می‌چرخیدید و عذاب می‌کشیدید. آروزی من شهادت بود.»

سفر رویا یی

نوید شاهد - همرزم شهید "ابوالفضل هراتی" می‌گوید: «با هم رفتیم خط. توی سنگرها، پیش بچه‌ها. چه حال و هوایی! حاجی با شوخ طبعی‌های همیشگی‌اش کلی به من انرژی می‌داد. نزدیکی‌های اذان صبح از خواب پریدم. گفتم حاجی ازت ممنونم ...» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
طراحی و تولید: ایران سامانه