شهید سید عمر عنایتی مدرس

شهید سید عمر عنایتی مدرس

قسمتي از آخرين ديدار و خاطره شهيد از زبان دخترش

نوید شاهد- دخترش مي گويد وقتي من هفت ساله بودم و تازه راهي دبستان شده بودم، بعضي از كلمات را درك مي كردم. با توجه به اينكه پدرم فعاليتهاي سياسي و اجتماعي زيادي انجام مي داد و مردم را به رعايت قوانين اسلامي ارشاد مي نمود.

آخرين ديدار و خاطره و توصيه شهيد

نوید شاهد- آخرين ديدار وي با خانواده زماني بود كه وقتي صبح زود از خواب بيدار شد و مي‌خواست كه به بازار برود به همسران و فرزندان خود گفته كه من امروز خيلي ناراحت هستم، چون قرار است مزدوري به نام تيمسار ورهرام (استاندار تحميلي استان آذربايجان غربي) عازم مهاباد شود و هر طور شده من نبايد اجازه بدهم كه اين مزدور خائن پايش را به مهاباد بگذارد.
زندگینامه شهید سید عمر عنایتی مدرس

روحیه انفاق و رسیدگی به محرومین

نوید شاهد- شهيد سيدعمر عنايتي مدرس در كودكي پدرش را از دست داد و دوران طفوليت را در دامن مادري محروم و مستضعف گذراند و به علت فقر شديد نتوانست به مدرسه برود و از كسب علم بي‌بهره ماند، ولي در نزد پدرش سيدفتاح مقدار زيادي كتاب مقدس قرآن را فرا گرفته بود.
طراحی و تولید: ایران سامانه