پاتاق

پاتاق
خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت هشتم ؛

تعبیر یک رؤیای صادقانه

نوید شاهد – " مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «ابوعلی دوست عراقی‌ام، یک روز خوابی را که دیده بود، برای من تعریف کرد. خواب دیده بود که دو سید نورانی به دنبالش آمدند چند قدم بیشتر نرفته بودند که آن دو سید گفتند هنوز زود است، بعدا" می‌آییم و تو را می‌بریم ...»
خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت هفتم ؛

دعوت نامه جعلی

نوید شاهد – " مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «برای رفتنم به جبهه پدرم راضی نبود و من هم می خواستم رضایت او را جلب کنم، به کمک یکی از دوستانم روی یکی از برگه های پایگاه مقاومت نوشتیم؛ «برادر مصطفی محمدی! با توجه به تجربیات شما در جبهه‌ها ضرورت دارد ظرف ۴۸ ساعت خود را به گردان محبین کوهدشت برسانید...»
خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت 6؛

شناسایی جاسوس عراق در خط مقدم

نوید شاهد – " مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «فرمانده محور گفت این پاسداران‌نما، جاسوس عراقی‌ها و عضو خلق عرب بوده و همدست هم داشته که دنبال آن ها می گردیم ،نزدیک مقر شما بی‌سیم از آنها کشف کردیم...»
طراحی و تولید: ایران سامانه