از چنده لا تا جنگ

از چنده لا تا جنگ
خاطرات زنان در دفاع مقدس:

«رویت حس شهادت» به روایت « از چنده لا تا جنگ »

نه خون داشتیم، نه شرایط نگهداری آن را. به همین دلیل نمی توانستیم خونی را که از بدنش تخلیه می شد، جاگیزین کنیم. خوب نگاهش کردم، شاید بیست و دو سال داشت. جوان خوش سیمایی بود...

شستشوی لباس رزمندگان

روایتی کوتاه از زنانی که خالصانه لباس رزمندگان را می شستند و در جریان شستشوی پیراهن رزمندگان اعضای بدن شهدا را پیدا می کردند.

پرستاری که به دین اسلام مشرف شد

از اواخر اسفند ماه که تعداد مجروحان شیمیایی با تأثیر گازهای مختلف زیادتر شد، یک دستگاه اندازه گیری گازهای خونی به آزمایشگاه آوردند.

سربازی که موج گرفته بود

خانم دکتری به نام فاطمه صالحی داشتیم که از قم آمده بود. خانمی جوان، لاغر اندام و ظریف بود که هر کس در نظر اول او را می دید، اصلاً فکر نمی کرد این جثه تحمل کار داشه باشد. شوهرش روحانی بود و دو دختر یک و نیم ساله داشت.
طراحی و تولید: ایران سامانه