نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
پاسداشت شهدای مدافع حرم (16)
از پدر و مادری افغانی در ایران به دنیا می آید. سال های نوجوانی او مقارن می شود با تهاجم شوروی به افغانستان. او عزم مبارزه می کند و در خاک افغانستان لباس جهاد می پوشد. پس از پنج سال درگیری و مجاهدت، با تنی رنجور از اصابت ترکش ها به ایران باز می گردد، ازدواج می کند و این بار بعد از گذشت چند سال، زمانی که تروریست های تکفیری، سوریه را جولان گاه خودشان ساخته بودند
کد خبر: ۳۹۵۹۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۵

شش روز مانده به شهادت
رفتم قطعه ای که شهدا رو به خاک می سپردن... چشمم دنبال حاج جواد بود... زیرتابوت دیدمش اشک می ریخت صورتش سرخ شده بود... نگران حالش بودم...
کد خبر: ۳۹۵۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۳

قرآن مي خواند و وقتي هم که من از سر کار مي آمدم به من مي گفت بيا يک سوره از قرآن را برايم بخوان.
کد خبر: ۳۹۵۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۲

شهيد فرخي از آن انسان هايي وارسته بود که کمتر شعار مي داد و بيشتر عمل مي کردند و بسيار فهميده بود.
کد خبر: ۳۹۵۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۲

توصيه جالبي که از او به ياد دارم فقط اين که هرگز همرزمان خويش را در عمليات ها تنها نگذاريد و تا آنجايي که توان و قدرت داريد محافظ خون شهدا باشيد.
کد خبر: ۳۹۵۸۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۲

پاسداشت شهدای مدافع حرم (14)
برای نخستین بار، یک جوان از قاره ی سیاه در عملیات جهادی و دردفاع از حرم مطهر حضرت زینب علیه السلام و مقدسات اسلامی شربت شهادت نوشید.
کد خبر: ۳۹۵۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

10 روز مانده به شهادت
شهيد محمد جواد روزي طلب در بیست و هشتم مرداد ماه سال 1343 در شيراز متولد شد. و در بیست و پنج دی ماه سال 65 در منطقه ي عملياتي شلمچه با اصابت گلوله به شکم به ملاقات معبود خويش شتافت .
کد خبر: ۳۹۵۶۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

1332، تولد در تهران. 1355، اخذ دیپلم در رشته برق صنعتی از هنرستان صنعتی شماره 4 تهران.
کد خبر: ۳۹۵۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۸

همیشه می گفت: «ما باید جواب این سوال ها رو با خودمان حل کنیم که چرا می خوریم، چرا می خوانیم، چرا ورزش می کنیم و چراهای دیگر.» مهدی می خواست اول خودش را بشناسد و بعد به خدا برسد و در این راه هر سختی را که بود، با دل و جان می پذیرفت.
کد خبر: ۳۹۵۶۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۸

دوازده فروردین 1333، پنجمین فرزند خانواده ی باکری در میاندوآب به دنیا آمد که نامش را مهدی گذاشتند. پدرش فیض الله، از مهاجران آذربایجان شوروی بود و در کارخانه ی قند ارومیه کار می کرد. مادرش مهدی را در کودکی تنها گذاشت و در حادثه ای از دنیا رفت.
کد خبر: ۳۹۵۶۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۸

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (14)
ابراهیم مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمه های شب با بی سیم تماسی گرفتم و گفتم: داش ابرام چه خبرا؟
کد خبر: ۳۹۵۵۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵

فردای آن روز، فرمانده ی نیروی هوایی پاکستان خطاب به خانم بی نظیر بوتو، نخست وزیر پاکستان ، گفته بود:« فرماندهان نیروی هوایی زیادی را ملاقات کرده ام، ولی تا این لحظه فرمانده ای به دانایی، دانشمندی و باهوشی ستاری که در مسائلی غیر از تخصص خود تبجر داشته باشد، ندیده ام!»
کد خبر: ۳۹۵۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵

صبر پدران شهدا در فراق فرزندان ستودنی است
اعتقاد به این دارم که انسان برای دین خود ، اعتقادات خود، شرف خود و تمامیت ارضی کشور باید از هیچ کوشش دریغ نکند و جان ناقابل خود را تقدیم کند و چه
کد خبر: ۳۹۵۵۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

در سالروز شهادت شهید مهرداد قاجاری
مادر شهیدکه باشی زینب (س)را درک میکنی / همسر شهید که باشی زینب(س)را درک میکنی / اما امان از روزی که دختر شهید باشی و همسنِ رقیه ۳ ساله.... / شاید درکش برایت سخت باشد/ نمیدانی بابایت کجاست فقط میخواهی باشد ....
کد خبر: ۳۹۵۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

14 روز مانده به شهادت
جگرم می سوخت حاج خانم و حاج آقا که مُهر افتخار شهادت دو فرزند را برپیشانی داشتند و حالا باید خبر مفقودی حاج جواد را مخفی میکردم خدا می داند چه ساعاتی بر من گذشت...
کد خبر: ۳۹۵۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

خاطراتی بسیار زیبا از شهید علی اوغان با موضوع حجاب
این حجاب ارزش دارد، چون تو آن را با فکر انتخاب کردی، نه از روی اجبار
کد خبر: ۳۹۵۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

14 روز مانده به شهادت
جگرم می سوخت حاج خانم و حاج آقا که مُهر افتخار شهادت دو فرزند را برپیشانی داشتند و حالا باید خبر مفقودی حاج جواد را مخفی میکردم خدا می داند چه ساعاتی بر من گذشت...
کد خبر: ۳۹۵۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

کتاب شهدای روحانیت نجف آباد، زندگی نامه 29 تن از شهدای حوزه علمیه نجف آباد را که در لباس مقدس روحانیت به درجه رفیع شهادت نائل گشتند را به رشته تحریر در می آورد.
کد خبر: ۳۹۵۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

زمستان سردی بود، آن روز از همه ی روزها هوا سردتر و شکننده تر بود. صبح قبل از آمدنم به اداره جهاد سازندگی علی را به محل اعزام جبهه بدرقه کرده بودم.
کد خبر: ۳۹۵۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

چیدن سپیده دم کتابی است که بر اساس خاطراتی از شهدای روحانی استان اصفهان نوشته شده است.
کد خبر: ۳۹۵۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲