شهادت آبان ماه

به علت هجوم غیر منتظره صدامیان ناگزیر آبادان را ترک کردیم و به دیار خود شهرستان گراش برگشتیم اما این جوان به خاطر روح با شهامت و دلاوری که داشت از آمدن خودداری کرد و در همان جا در زیر بمب و موشک و خمپاره ماند و می گفت: ما مسئولیم که از آب و خاک میهن اسلامیمان دفاع کنیم .

پدرش از نعمت ديدن محروم بود به همین جهت در ده سالگی براي تأمين معاش خانواده به اتفاق برادر بزرگترش شروع به کار نمود...

هيچ گاه لحظه اي حتي در زمان تحصيل از مبارزه با رژيم شاهنشاهي دست بر نداشتند تا اين که انقلاب پيروز شد

تقوي ، پرهيزگاري ، خوش خلقي و مهرباني او زبانزد خاص و عام بود . کودکان را بسيار دوست مي داشت و صلحه ارحام را به جاي مي آورد .

او نوجواني با ايمان و انقلابي بود با شروع جنگ تحميلي در آبادان ماند و از شهر و وطن خود در برابر هجوم بي رحمانه دشمنان بعثي عراق دفاع کرد.