حتی صبر نکردند که روز عید فطر سپری شود و همان اول صبح بدون هیچ دلیل مشخص یا حتی بهانه گیریای آسایشگاه به آسایشگاه میگشتند و اذیت میکردند.از بخت خوب ما یک گروهبان دوم بنام «عوض» که دانشجو بود و معمولاً همیشه یک کتاب دستش بود و کسی را نمیزد به ما برخورد.
خاطرات رحمان سلطانی، آزاده دوران دفاع مقدس از ماه رمضان در اردوگاههای عراق؛
آزادههای دربند رژیم بعث عراق، در روزهای ماه رمضان شرایط ویژهتری را درک میکردند، وضعیتی که با وجود همه مشکلات و سختیها، آنان را به خدا نزدیکتر میکرد.