خاطراتي از شهيد حسین جریان
خواب دیدم حسین در منطقه است و من هم آنجا هستم و حسین از من طلب آب کرد و گفت پدر تشنهام آب میخواهم و آن موقع پدرم از خواب پریده است پدر این خواب را تعریف میکرد و اقوام با صدای بلند گریه میکردند حسین همانطور که تشنه لب شهید شد بعد از دوازده سال به خواب پدر آمده بود که طلب آب از پدر میکرده است