شهید علی هوشیار

شهید علی هوشیار

شهید رمضان !

رفتم دم در، کیفش را روی دوشش انداخته بود و روی پله ها ایستاده بود.کمی آجیل توی کیفش گذاشتم. اشک در چشمانم حلقه زد
طراحی و تولید: ایران سامانه