نوید شاهد – در کتاب خاطرات «محمد درویشی» از دوران اسارت آمده است: فضا خسته کننده و ملال آور شد، به ويژه زماني که خبردار شديم حضرت امام(ره) پذيرش قطعنامه را مَثل نوشيدن جام زهر تعبير کردند. امّا معلوم بود؛ صدّام حسين با پذيرش قطعنامه عيش و نوش مي کند، اين را مي شد وقتي بيشتر درک کرد که از طرف فرماندة اردوگاه اعلام شد، سه شبانه روز در کشور عراق جشن و شادي به پاست.
همين که وارد شهر بصره شديم، ازدحام جمعيت در سراسر خيابانها و پشت بام ها موج ميزد. بعضي از استقبال کننده ها رقص عربي مي کردند، عده اي هم ما را مورد تمسخر قرار ميدادند، برخي سلاح دستشان؛ چوب و چماق، شيشه، آجرپاره، سنگ، دشنام و آب دهان بود.
رمز شليک ضد هوايي عدد هفتاد و پنج، و يا گل لاله سرخ عدد صد بود. در جواب اطلاعاتی که به مسئول آموزش دادم، او گفت: «اخوي، بسيار عاليه، اگه بازم چيز مشکوکي ديدي، من و خبر کن.» گفتم: «حتما!»
نویسنده کتاب «زورکی خندیدیم» در گفتگو با نوید شاهد:
نویسنده کتاب « زورکی خندیدیم » تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس را مملو از مضامین، مصادیق و محتواهای ارزشمند دانسته و می گوید: دفاع مقدس گنجینه گرانقدری برای تعلیم و تربیت نسل گذشته، حال و آینده است.
من و محمدعلي بهت زده حرفهاي آن نوجوان بسيجي را گوش مي داديم. او ادامه داد: با حرف بي بي زهرا(س) گريه ام گرفت و گفتم: بي بی جون ما اومديم تا حسين تو ياري کنيم، قيد آزادي رو هم زديم.
محرم سال 69 از راه رسيد. با وجود ممانعت بعثي ها و با پافشاري عده اي از بچه ها، بعثي ها مجبور شدند اجازه بدهند به صورت محدود و با شرايط تعيين شده عزاداري کنيم.