سیری کوتاه بر زندگی شهید کربلای پنج«محمد احمدی»
دوستان داخل سنگر به محمد گفتند كه چه قدر نوراني شدي؟! نكند مي خواهي شهيد شوي و محمد بالبخند به دوستان جواب داد. بعد از آن رفت كنار منبع آب براي وضو گرفتن كه تركش به تمام بدنش اصابت مي كرد و او به سوي معشوق خود شتافت.