جهادگران کرمانی

جهادگران کرمانی
خاطرات جهادگران استان کرمان؛

افطار با علف !

نوید شاهد - با وجودي كـه ماه رمضان بود و بچه ها روزه مي گرفتند، اما سه، چهار روز از نظر آب و غذا در مضيقه بوديم. بچه ها با علف هاي روييده در جزيره افطار مي كردند تا انرژي شان تحليل نرود. بعد از گذشت چهار روز نجات پيدا كرديم و به مقر برگشتيم.
خاطرات جهادگران استان کرمان؛

خلبان بر فراز درخت خرما !

متوجه شدم خلبان يكي از هواپيماهاي خودي كه ساعتي پيش در اثر ضدهوايي دشمن سقوط كرد ،چترش بالاي درخت خرما گير كرده است. او را به بيژن آسوبار كه فرمانده محور بود نشان دادم و فرمانده مطمئن شد كه خلبان ايراني است. او را پايين آورده و با خودمان به قرارگاه برديم.
خاطرات جهادگران استان کرمان؛

خاطره ای طنز از جبهه/ خدا لعنتت کنه صدام!

يكي از بچه ها كه بدخواب شده بود، با لحن غضب آلودي گفت: خدا لعنتت كند صدام ! تو روز و شب حاليت نيست، بابا ساعت يازده شب است، بگير بخواب، فردا هر غلطي خواستي بكن!
خاطرات جهادگران استان کرمان؛

خلق حماسه پشت خاکریز!

بچه ها گفتند: تو ديشب بدون اينكه خودت هم بداني، رفتي پشت خاكريز دشمن و جلوي آب را بستي. ما هم ديشب نمي دانستيم تو كجايي و داري چه كار مي كني؛ اما امروز كه آب قطع شد، فهميديم كه ديشب کار تو بوده!
خاطرات جهادگران کرمانی از دوران دفاع مقدس:

مبادلة جسد با اسير!

كومله هاي جنايتكار تعدادي از بچه هاي سپاه اروميه را به طرز فجيعي به شهادت رساندند و به ما پيغام دادند كه براي تحويل جسد ها بايد اسراي ما را گروهي از نيروهاي ضدانقلاب در كردستان آزاد كنيد.
طراحی و تولید: ایران سامانه