نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
برادر شهید «علیرضا نیکو» قل می‌کند: «می‌دیدم زیر لب زمزمه می‌کند. یک روز از او پرسیدم: داداش چی زیر لب می‌گی؟ خندید و از جواب دادن به سؤالم طفره رفت، تا این که فهمیدم علیرضا زیر لب ذکر می‌گوید و دعا‌هایی که حفظ کرده می‌خواند.»
کد خبر: ۵۴۵۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

خاطره‌ای از شهید «محمود احمدی نسب شمیلی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمود احمدی نسب شمیلی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۵۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

کتاب «مهاجر آسمان» روایتی خواندنی از زندگی‌نامه خلبان شهید «علی کیارش » به قلم «فریدون کریمی والا» است که به کوشش «نشرشاهد» منتشر شده است. خاطره ‌ خواندنی آخرین دیدار شهید از زبان همسرش در این کتاب آمده است که می‌خوانیم.
کد خبر: ۵۴۵۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۹

خاطره‌ای از شهید «احمد هرمزی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «احمد هرمزی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۵۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

خاطره‌ای از شهید «احمد معلمی حسن لنگی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «احمد معلمی حسن لنگی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
کد خبر: ۵۴۵۴۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

برادر شهید «علی‌محمد حلوایی» نقل می‌کند: «قبل از انقلاب، سرباز‌ها از پادگان‌ها فرار می‌کردند. می‌گفت: من اسلام رو در خطر دیدم و فرار کردم. ولی بعد از انقلاب به پادگان برگشت و به خدمتش ادامه داد.»
کد خبر: ۵۴۵۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

برادر شهید «محمد پهلوان» نقل می‌کند: «محمد گفت: داداش یکی از منافقین رو شناسایی کردیم. تا اینجا هم تعقیبش کردیم. دستی بر شانه‌اش زدم و گفتم: «دلاور! کار اصلی همین بود؛ خیالتون راحت، تا ریشه این منافق‌ها رو خشک نکنیم، دست‌بردار نیستیم.»
کد خبر: ۵۴۵۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

طرح «اسناد افتخار» با موضوع خاطره ‌نگاری والدین و همسران معظم شهدا در شهرستان گراش اجرا شد.
کد خبر: ۵۴۵۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

خاطره‌ای از شهید «حسن دستیار»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «حسن دستیار» خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
کد خبر: ۵۴۵۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

قسمت دوم خاطرات شهید «عبدالله کاتبی»
پسرعمه شهید «عبدالله کاتبی» نقل می‌کند: «کمی که بدون عصا رفت ایستاد و به دیوار تکیه داد. گفت: «بیا جبهه اون‌جا راه صدساله رو یک شبه می‌ری. اگه شهید بشی اون دنیا هم راحت راحتى.»
کد خبر: ۵۴۵۳۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

قسمت نخست خاطرات شهید «عبدالله کاتبی»
مادر شهید «عبدالله کاتبی» نقل می‌کند: «گفتم: مادر! اینا چیه توی سرت گیر کرده؟ گفت: حناست. می‌بینی عراقی‌ها چه حنایی سرمون می‌مالن؟ کمی که موهایش را زیرورو کردم، دیدم خون و خاک روی سرش خشک شده.»
کد خبر: ۵۴۵۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

خاطره‌ای از شهید «محمود خاکی نهاد»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمود خاکی نهاد» خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
کد خبر: ۵۴۵۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

با هدف زنده نگه داشتن یاد شهدا؛
تابلوی ورودی ۳ روستا از توابع شهرستان‌های تاکستان و آوج با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا تعویض شد.
کد خبر: ۵۴۵۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۴

قسمت دوم خاطرات شهید «محمدحسین قربانی محمدآبادی»
خواهر شهید «محمدحسین قربانی محمدآبادی» نقل می‌کند: «مردم روستا می‌گفتند: بعضی شب‌ها که از بیرون به خانه برمی‌گردیم، می‌بینیم که کنار حیاط، مقداری قند، روغن، برنج و از این قبیل چیزها گذاشته‌اند و هیچ‌وقت نمی‌فهمیدیم این وسایل از کجا آمده است، اما بعد از شهادت ایشان، دیگر از این کمک‌ها خبری نبود.»
کد خبر: ۵۴۵۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۴

قسمت نخست خاطرات شهید «محمدحسین قربانی محمدآبادی»
همسر شهید «محمدحسین قربانی محمدآبادی» نقل می‌کند: «شب دوازدهم محرم ۱۳۶۰ بود. محمدحسین خیلی خوشحال بود و مدام خدا را شکر می‌کرد. وقتی علت خوشحالی‌اش را جویا شدیم، فهمیدیم که دومین فرزند او نیز به دنیا آمده است. برای دیدن فرزندش لحظه شماری می‌کرد. یک ماه بعد، فرزند یک ماهه محمدحسین، به استقبال پیکر پاک پدر آمده بود.»
کد خبر: ۵۴۵۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۳

خاطره‌ای از شهید «زنده نوش ناظری»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «زنده نوش ناظری» خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
کد خبر: ۵۴۵۱۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۴

خاطره‌ای از شهید بهمن امیری قسمت 27
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح زود 15بهمن 1361 از خواب مادرم صدايم زد. بلند شدم و نماز خواندم و صبحانه هم خوردم و حرکت کردم تا با برادرم...» متن کامل خاطره بیست و هفتم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۴

خاطره‌ای از شهید بهمن امیری قسمت 25
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بد نيست خاطره ‌ای ياد نرفتنی از شهيد گلگون کفن سيد اسداله اسلامی آن مرد تقوا و عمل و ياد نرفتنی بنويسم. آن بنده خالصی که تا آخرين لحظات عمر بسيار کم ولی پر ارزشش...» متن کامل خاطره بیست و پنجم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۱۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲

قسمت دوم خاطرات شهید «محمدرضا باشی زرگرآبادی»
مادر شهید «محمدرضا باشی زرگرآبادی» نقل می‌کند: «بالای سر جنازه نشستم. خواستم گونه محمدرضا را ببوسم. چشمهایش را تا نیمه باز کرد و لبخندی زد که دندانهایش دیده شد. یکی از پاسدار‌ها می‌گفت: اولین مادر و شهیدی است که می‌بینیم این‌گونه با هم وداع می‌کنند.»
کد خبر: ۵۴۵۰۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲

سیری در روایت از شهید نانکلی:
شهید «حسین نانکلی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. هم‌رزم او در خاطراتش چنین می‌نگارد: «نزدیک خط كه رسیدیم شهید نانكلی و دو نفر از هم‌رزمانش را دیدم. در یک دشت باز و بدون كمترین جان‌پناه و خاكریزی كه بتواند از اصابت تركش انسان را محافظت كند، می‌دویدند.»
کد خبر: ۵۴۵۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲