بیست و یکم مرداد 65

بیست و یکم مرداد 65
خاطراتی از زبان قربانعلي حنيفي، همرزم شهید (شهدای ماه محرم)

فرمانده ای که هر روز آرزوي شهادت می کرد/ شهيد «رضا علي كبيري»

رضا كبيری شهیدی بود که آرزوی شهادت در راه اسلام را داشت و هر روز از خداوند طلب شهادت مي كرد و به رزمنده ها مي گفت دعا كنيد كه من شهيد شوم.
مسؤول مخابرات گردان كربلا؛ خاطرات خانم ويدا كبيري (2)

سردار جبهه هاي كردستان/ خاطرات خواهر شهید «رضا علي كبيري»

نيروهاي گردان يك علاقه و ارادت خاص به ايشان داشتند و وقتي كه رضا وارد مي شد همگي مي گفتند: براي سلامتي سردار جبهه هاي كردستان صلوات.
خاطرات خانم ويدا كبيري (1)

فداي راه حسين(ع)/ خاطرات رضاعلي كبيري به روایت خواهر

آخر مادر بود و يك رضا كه دوري هم را هرگز تحمل نمي كردند. آن هم پسري كه پس از سالها راز و نياز به دنيا آمده بود و عزيز مادر بود. اما مادر برگشت و گفت: فداي راه حسين(ع)، فداي خود حسين(ع) ....
شهدای پاسدار

زندگي و مبارزه شجاعانه شهيد «رضا علی کبیری»

در سنگر دفاع از انقلاب و اسلام و مبارزه عليه دشمنان اسلام و ميهن در منطقه كردستان، بسيجي شجاع و پاسداري فداكار و ايثارگر بود که شجاعانه و عاشقانه و با لبي خندان جنگيد.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه