شهید مجید عبادی

شهید مجید عبادی
خاطرات شفاهی والدین شهدا

شهیدی که برای رفتن به جبهه گریه می‌کرد

نصرت‌الله عبادی پدر شهید «مجید عبادی» می‌گوید: «زمانی که جنگ شروع شد، من و پسر دیگرم به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم. در آن زمان مجید 14 سالش بود، او نیز دوست داشت به جبهه برود ولی از لحاظ قانونی امکان حضور او در جبهه نبود اما نسبت به رفتن به جبهه اصرار زیادی می‌کرد. آنقدر گریه کرد تا اینکه یک روز مسئول کمیته به او گفت: اگر رضایت‌نامه از پدرت بیاوری می‌توانی به جبهه اعزام شوی. مجید پیش من آمد و این پیشنهاد را داد و من نیز رضایت‌نامه برای او نوشتم و به جبهه اعزام شد.»
روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید «مجید عبادی» به مناسبت سالروز شهادتش منتشر شد

جبهه مدرسه ماست...

آن شب مدتها نشسته بود و برای پدر و مادر از جنگ و جبهه می گفت . مادر تعریف هایش را که می شنید یاد دورانی قبل از انقلاب می افتاد که مجید با اینکه سنش کم بود در همه تظاهرات ها شرکت می کرد . با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی که دیگر آرام و قرار نداشت و با اینکه هنوز سنش برای رفتن به جنگ و حضور در جبهه کم بود...
به مناسبت سالروز «شهادت» وصیت نامه «شهید مجید عبادی» منتشر شد؛+دستخط شهید

«تفرقه» خواست دشمن است

برادران و خواهران بیدار باشید و از تفرقه بپرهیزید چون تفرقه خواست دشمن اصلی ما آمریکای جنایت کار می باشد و منافقین کوردل هم بدانند دیگر این ملت قهرمان وشهید پرور گول آنها را نخواهند خورد که گاهی بعنوان کم بود و یا گرانی می خواهند مردم را ناراضی کنند ما آنچه را که خواستیم اسلام واقعی بود که با رهنمودهای رهبر عزیز و روحانیت مبارز ایران به دست آوردیم مردم تا جان در بدن دارید از رهبر و روحانیت مبارز جدا نشوید که ما هرچه داریم ازآنها داریم .
طراحی و تولید: ایران سامانه