فرشید امانی

فرشید امانی
به روایت فرمانده و همرزمش اصغر عندلیبی

به مناسبت رجعت پیکر مطهر شهید پس از سه دهه گمنانی/ روایت شب شهادت شهید حسین سپهر

پوتیناشو باز کرد. گفتم: چکار میکنی حسین مگر ندیدی فرمانده چی گفت؟ آقای گنجی گفتن به هیچ عنوان حق ندارید بیرون از سنگر نماز بخوانید وحق ندارید وضو بگیرید. این آب برای خوردنه و24ساعت باید با این آب سر کنیم. برگشت گفت اصغر آقا می دونم شما مسول تیم هستی و من باید اطاعت کنم ولی خواهش میکنم اجازه بدید من نماز آخرمو بخوانم.

شب گلوله باران کربلای 5؛ چگونگی شهادت فرشید امانی و حسین سپهر به روایت علی اصغر عندلیبی

رسیدیم پشت خاکریز دیگه خیلی وضع خراب شده بود. شهید و مجروح بود که افتاده بودند روی زمین. ما فرصت نمی کردیم حداقل اینارو از جاده بکشیم کنار که ماشین یا تانک میاد از روشون رد نشن. وضع خیلی ناجور بود. یه دفعه آقای گنجی آمد و داد زد: تخریبچی تخریبچی. جواب دادم بله؟. گفت: دوتا تون بیایید با این بچه ها برید اونور خاکریز. گفتم باقر تو با حسین برید. وقتی من این حرفو زدم حسین انگار داشت پرواز میکرد انگار به یه مهمونی بزرگ میرفت خیلی خوشحال شد.

آن شب مقصد فرشید تیم تخریب نبود

من دوباره خرمشهر برگشتم به مقر مخابرات تخریب برگشتم. خبر بازگشت تیم را چند روز بعد دریافت کردم. ولی انگار چیزی از من پنهان می شد تا اینکه گفتند فرشید مفقود شده
طراحی و تولید: ایران سامانه