کربلای 4 - صفحه 9

کربلای 4
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید علیرضا جوادی

علیرضا جوادی، بیست و پنجم شهریور ۱۳۴۵، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش صادق و مادرش محبوبه نام داشت. دانش‌آموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید قدرت‌الله حدادی

قدرت‌الله حدادی، یکم مهر ۱۳۲۲، در روستای ساغران‌علیا از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش غلامحسین (فوت۱۳۴۴) و مادرش رقیه (فوت۱۳۴۱) نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. پاسدار بود. سال ۱۳۴۳ ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و سه دختر شد. سوم دی ۱۳۶۵، با سمت معاون فرمانده گروهان در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. فرزندش قربانعلی نیز به شهادت رسیده است.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید محمد خانبان

محمد خانبان، چهارم خرداد ۱۳۴۹، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر، مغازه‌دار بود و مادرش صدیقه نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه در رشته انسانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید ابوالقاسم شالباف

ابوالقاسم شالباف، بیست و ششم آبان ۱۳۳۶، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. خواربار فروش بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش مهدی نیز به شهادت رسیده است.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید سعید خوشگواری

سعید خوشگواری، دوم فروردین ۱۳۴۸، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، راننده بود و مادرش خاور نام داشت. دانش‌آموز سوم متوسطه در رشته علوم انسانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر قزوین به خاک سپرده شد.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید علی میرزا ترابی کلیشمی

علی‌میرزا ترابی‌کلیشمی، پنجم تیر ۱۳۴۶، در روستای کلیشم از توابع شهر رودبار به دنیا آمد. پدرش نصرت، رنگ‌فروش بود و مادرش صفورا نام داشت. دانش‌آموز چهارم متوسطه در رشته ریاضی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، با سمت غواص در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزا او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 – شهید حسین اسمعیلی

حسین اسمعیلی، بیست و نهم تیر ۱۳۳۹، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش باقر (فوت۱۳۵۷) و مادرش مرضیه‌خانم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. تراشکار بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق بر اثر موج انفجار به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 - شهید مجید روغنی

مجید روغنی، هشتم شهریور ۱۳۴۵، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کارمند بود و مادرش صغرا نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۸ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
زندگینامه

خط شکنان کربلای 4 - شهید مهرداد خانبان

مهرداد خانبان، بیست و هفتم مرداد ۱۳۴۹، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدنقی، راننده بود و مادرش محبوبه نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

شهدای غریب کربلای 4 ؛ پرستوهای که هرگز از یاد نخواهند رفت

غواصان و رزمندگانی که سی سال کمتر یا بیشتر پیکر مطهر آنها در آبهای اروند غرق شدند و پس از سالها با دستها و پاهای بسته به یادگار برگشتند . عده ای هم هنوز برنگشنه اند .
زندگی نامه

شهيد رحیم ثريا: جانم را هدیه می کنم تا جهان پر از عدل و داد شود

شهید رحیم ثریا در نامه ای می نویسد : بدان و آگاه باش اين راه را آگاهانه و روي شناخت قبلي انتخاب کردم و اين راه را بهترين سعادت انسان هاي روي زمين مي دانم. علت هم است که اميدوارم جهان با وحدت کلمه پر از عدل و داد شود و به همين دليل است که حقير حاضرم بهترين چيز خود يعني جانم را هديه کنم .
فرود بدون بازگشت غواصان به آبهای اروند

عملیات کربلای 4 و نقش نیروهای استان چهارمحال و بختیاری

شهید غریب مجبور بود علاوه بر تحصیل برای تامین مخارج وهزینه های تحصیل خود کار کند ، تحصیلات خود را در اصفهان همراه با کار و تلاش ادامه داد .
زندگینامه شهید «محمدحسین مختاری» در سالروز شهادت؛

از مدرسه علمیه امام صادق(ع) تا جزیره ام الرصاص

محمدحسین در آن شب سرد زمستان، اروند را شکافت و جزیرة ام الرصاص میدان سرنوشت شد و او تنهای تنها در کنار جسم پاک شهیدان جانانه جنگید و عاقبت به لقاء حق پیوست.

خاطرات خودنوشت یک رزمنده در «باریک‌الله شیخ حسن!»

کتاب «باریک‌الله شیخ حسن!» نوشته حسن یوسفیان در 12 فصل، خاطرات خودنوشت حسن یوسفیان را از دوران کودکی و حضور در جبهه تا عملیات مرصاد به تصویر می‌کشد.
خاطراتی از شهید « جمشید شمس الديني‌پور»؛

عشق به امام زمان(عج) و دفاع از انقلاب

جمشید در خواب دیده بود: مادرجان ! امشب آقا امام زمان «عج» را خواب دیدم . اجازه دهید که یکی از پسرانتان در راه اسلام و دفاع از انقلاب ، شهید شود .

خاطراتی از شهید «ماشاءالله رشیدی»/ زیر رگبار گلوله

فرمانده گردان فریاد زنان صدایش میکرد: «کجا؟! چه کار می کنی؟! چرا از توی کانال نمیری؟!» همانطور که می دوید، گفت: «این طوری زودتر می رسم. » زیر رگبار گلوله دوید و رفت.
در محضر استاد(2)؛

شهیدی که اراده خداوند را نشان داد/ شهید «نصرالله شیخ بهایی»

گفتم: آمدم بالای سرت،‌چشمانت را باز کردی، در حالی که جان در بدنت نبود. گفت: می‌خواستم اراده ی خداوند را به شما نشان بدهم که می‌فرماید،شهید زنده است.
روایتی از دوری و دلتنگی فرزند و همسر " شهیدفارس خالوندی" ؛

با چشم های معصومش او را دید

پسرم گفت: بابا! بابا بود خندید و دست برایم تکان داد. من که نفس نفس می زدم و دستهایم می لرزید، گفتم: آرام باش پسرم. گفت: مادر بابا رفت توی همین باغ بزرگ! اما آنجا جز چند درخت کاج چیز دیگری نبود.
روایتی خواندنی از مریم حیدری فروزان" همسر سردار شهید اسمعلی فرهنگیان"؛

همسرم ثمرات و برکات انقلاب اسلامی را برای مردم روایت می کرد

خیر و برکت انقلاب را برای مردم بازگو می کرد و زمان انقلاب را با زمان طاغوت مقایسه می کرد و امتیازهای انقلاب را بر می شمرد. به آن چه داشتیم، قانع بود.

اهداء عضو جانباز یاسوجی به بیمار نیازمند زندگی دوباره بخشید

اعضا بدن سید محمدحسین جهانبین از رزمندگان وجانباز دوران دفاع مقدس که دچار مرگ مغزی شده بود به بیماران نیازمند اهدا شد.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه