فرمانده گردان فجر

فرمانده گردان فجر

خاطره ای از دلاوری فرمانده گردان فجر در عملیات والفجر 2

صدای شلیک قبضه های توپخانه ی عراقی به حدی بود که گویا تعداد زیادی طل به صدا در آمده اند و تپه زیر پا می لرزید. گلوله های توپ و خمپاره، متر به متر روی تپه زمین می خورد. زمین گیر شدیم . بی سیم چی را صدا زدم : حسین ، آقا مرتضی رو بگیر !
در سالروز شهادت؛

مروری بر زندگی نامه سردار تنگه اٌحد شهید مرتضی جاویدی

چهار روز از عملیات والفجر گذشته بود و پادگان عظیم حاج عمران و... توسط رزمندگان دلیر اسلام به تصرف درآمده بود و در این راستا گردان فجر از سه طرف در تپه بردزرد محاصره‌ی شدید نیرو‌های بعثی بود و تنها یک راه عقب‌نشینی وجود داشت که این گردان به مدت چهار روز با ده‌ها شهید و زخمی و اسیر با دشمن زبون در جنگ بود و هراسی به خود راه نمی‌داد.

ما هرگز نمی گذاریم واقعه تنگه احد در اسلام تکرار شود / خاطره ای از فرمانده گردان فجر

صدای پرطنین و شاد مرتضی حیرانم کرد. اما وقتی به نقشه و گزارش ها توجه می کردم، بهترین کار، بیرون کشیدن گردان فجر از دل دشمن بود. با سرهنگ مشورت کردم و به مرتضی جاویدی گفتم: اشلو، می تونید تا شب دوام بیارید؟
طراحی و تولید: ایران سامانه