شهید محمد اسلامی نسب

شهید محمد اسلامی نسب

صوت | از خاکی به خاک

نوید شاهد - همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: «روز اول تشکیل سپاه فارس بود. محمد هم جزء اولین پاسداران شیراز بود. دیدم محمد یه گونی سنگر روی دوشش میزاره و از ساختمان سپاه خارج می شه. نیم ساعت بعد با همون گونی پیداش می شه یه روز دنبالش رفتم و گونی به دوش می گرفت و میدان شهرداری رو دور ...» صوت خاطره این شهید بزرگوار را در نویدشاهد دنبال کنید.

برات شهادتش را از امام رضا گرفت

نوید شاهد - خواهر شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: «محمد فرمانده گردان امام رضا بود و عاشق امام رضا(علیه السلام). مدت زیادی نبود که از مشهد و زیارت امام رضا(ع) برگشته بود، اما ناگهان تصمیم گرفت برای زیارت بر گردد...»

آماده شهادت

نوید شاهد - یکی از همرزمان شهید "محمداسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: «منطقه وضعیت خوبی نداشت، پستی و بلندی داشت و آب گرفتگی، از آن طرف هم به تجهیزات دشمن در منطقه افزوده می شد...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

شربت شهادت

نوید شاهد - همرزم شهید "عباس کشاورز دوست" در خاطره ای می‌گوید: «سی و یکم خردادماه 1363 بود. همه در سنگر نشسته بودیم که عباس وارد سنگر شد و مقداری شربت در دست داشت که گفت...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

نغمه های عاشقانه محمد در شب های پر ستاره جبهه

نوید شاهد - همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: «آذر سال 1361 بود که از طریق بسیج شیراز به همراه تعدادی از دوستان به جبهه ی جنوب اعزام شدیم. بعد از مدتی توقف در پایگاه پنجم شکاری امیدیه تحت عنوان گردان 994 به مقر شهید دستغیب در عین خوش منتقل شدیم.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

ویژه نامه الکترونیکی شهید "محمد اسلامی نسب"

نوید شاهد - ویژه نامه اینترنتی شهید "محمد اسلامی نسب" شامل منتخب مطالب پربیننده «زندگی نامه، گفتگو، کلیپ، صوت، خاطره و ...» در سایت نوید شاهد تقدیم علاقمندان می گردد.

یک عکس، یک لبخند

همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: چند روزی مانده بود به عملیات کربلای چهار، که گردانهای لشکر فجر در کنار امامزاده «زید» در حوالی شوشتر مستقر شده بودند، برای آموزش، در دفتر ستاد نشسته بودیم که برادر امیری، مسئول سمعی و بصری لشکر وارد شد، پیش من نشست و گلایه کرد... متن کامل این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
معرفی کتاب

معرفی کتاب | رواق خوانی سنگر

کتاب «رواق خوانی سنگر» باز آفرینی غلامرضا کافی در سال 1377 به چاپ رسیده است.
خاطره ای از شهید "محمد اسلامی نسب":

هدف بزرگ محمد

همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: ...غم سنگینی بر دل محمد نشسته بود، دوري از جبهه و هدف بزرگ زندگیش، مثل کوهی از درد بر سینه اش سنگینی می کرد. چند روز بیشتر از قطع امید پزشکان نگذشته بود که دوباره به بیمارستان برگشت...
خاطره ای از شهید "محمد اسلامی نسب"؛

آژیر سکوت

همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: شب بیست ودوم بهمن بود ، گردانها تازه از خط برگشته بودند .بچه ها عصر را استراحتی کرده بودند و شب ، شوخ وشنگ ، سالگرد پیروزی انقلاب را به ابزار شادمانی پرداختند وچنان تیراندازی کردند که صدای شلیک گلوله ها مقرهای نزدیک را به این و هم و گمان انداخت که دشمن پاتک کرده است!

با یاد حضرت زهرا (س)

همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: قرار بود بعد از نماز ظهر و عصر از پادگان معاد به سمت شلمچه حرکت کنیم . صدای اذان ظهر شور و شعفی در بین نیروها انداخت . همه خود را برای حرکت به سمت منطقه عملیاتی کربلای 4 آماده می کردیم. به محمد گفتم: حاج کاظم محمدی را در نمازخانه دیدم !
معرفی کتاب؛

"در همسایگی عطر یاس"

این کتاب به قلم بیژن کیا در سال 1389 توسط مرکز نشر زرینه با شمارگان 3000 نسخه به چاپ رسیده است.

صوت / خاطره ای از شهید محمد اسلامی نسب / خاکریز خاطره «15»

آذر ماه سال 61 بود که از طریق بسیج شیراز به همراه تعدادی از دوستان به جبهه جنوب اعزام شدیم بعد از مدتی توقف در پایگاه به مقر شهید دستغیب اعزام شدیم در آن موقع مسئولیت کلی مقر به عهده شهید محمد اسلامی نسب بود...
خاطره ای از شهید محمد اسلامی نسب؛

«در آسمان»

هواپيما که در آسمان آرام گرفت، ديدم محمد که کنار «حاج مهدی زارع» نشسته بود، آرام از صندلی بلند شد و به راهرو وسط هواپيما آمد و به سمت اتاقک خلبان رفت. در بين راه شانه کوچکی را هم از جيب پيراهنش بيرون کشيد و دستی به موهای سر و ريش های بلندش کشيد. رفت تا پشت پرده ای که قبل از اتاقک هواپيما بود و از ديد پنهان شد.
خاطره ای از شهید محمد اسلامی نسب؛

کتابخانه خیاطی

محمد همیشه موتور گازی اش را پشت در خیاطی پارک می کرد. چشمم به خیاطی محمد افتاد، دیدم پسر بچه ای که در محل به شیطنت معروف بود و همه از دستش عاصی بودند، موتور محمد را برداشت و شروع کرد به دویدن .
وصیت نامه شهید محمد اسلامی نسب، عملبات کربلای 4؛

جبهه راهی برای رسیدن به وصال معشوق

علاج بيرون كردن دشمن از خانه فقط اسلحه گرم و خون سرخ است، نه بر سر ميز مذاكره نشستن و خود را براى ابد فروختن به دشمنان اسلام و به دشمنان انسانيت.

شهیدی که یادش بوی زهرا (س) میدهد / کلیپ

کلیپی از سخنان شهید محمد اسلامی نسب در میان رزمندگان / ما در عملیاتها به جز وسیله ای بیش نیستیم ...

شهیدی که یادش بوی زهرا (س) می دهد/ کلیپی از شهید محمد اسلامی نسب

کلیپی از شهید محمد اسلامی نسب در هشت سال دفاع مقدس/ شهيد محمد اسلامي نسب در تاريخ 1333 داراب متولد شد. و در تاريخ 4/10/65 در عمليات کربلاي 4 فيض عظماي شهادت رسيد .
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه