امدادگر

امدادگر

بهترین هدیه دنیا را به پسرم دادم

مادر شهید «ذبیح‌الله خان‌محمدی» نقل می‌کند: «در خواب ذبیح‌الله گفت: مامان! ساعتم داخل ساکمه. اونو بده به داداش نعمت. من هم با خوشحالی، بهترین هدیه دنیا را به پسرم نعمت‌الله دادم.»

خاطرات یک امدادگر

«شمسی بیات» از روزهای جبهه و جنگ چنین می‌گوید: یک بیمارستان صحرایی مکانی بود که برای فعالیت ما انتخاب شده بود. در پانسیونی نزدیک بیمارستان مستقر شدیم فضای بیمارستان کاملاً با بیمارستانهای عادی متفاوت بود. تفاوتی بین افراد و مشاغل و مسئولیتها وجود نداشت. مابقی این خاطره را در ادامه مطلب بخوانید.
مروری بر زندگی‌نامه شهید «جهانگیر آقازاده»

زندگی با عشق خدمت به اسلام و مردم

در زندگی‌نامه شهید جهانگیر آقازاده می‌خوانیم: وی شب‌ها برای مداوای مجروحین و رزمندگان جنگ تحمیلی به بیمارستان سینا می‌رفت. او با عشق خدمت به اسلام و مردم زندگی می‌کرد.

خواهرم! با حفظ حجاب و وقار اسلامی، پیام خون شهدا را برسان

شهید «عباس حسنی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «از خواهرم نیز می‌خواهم که به یاد زینب کبری (س) شهادت مرا تحمل کند و با حفظ حجاب و وقار اسلامی خود پیام خون شهدا را برساند.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

فیلم| شهیدی که برای کفش‌دوزک‎ها گریه می‌کرد

زهرا «حاج‌بابا» مادر شهید«محمد کرمعلی» از شهدای دوران دفاع مقدس در روایت از فرزندش بیان می‌کند که وقتی به دنیا آمد مثل ماه نورانی بود. از خاطرات کودکی‌اش به یاد دارم یک بار برای کفش‌دوزکی که مرده بود گریه می‎کرد.»

« امدادگر » روایت‌گر تاریخ شفاهی دفاع مقدس در بازار کتاب

کتاب « امدادگر » روایت‌گر تاریخ شفاهی امدادگر و پیشکسوت دفاع مقدس «عبدالحسین مساحی»، با مصاحبه و تدوین «نسرین مومنی فر» به نگارش درآمده است.

روایت تصویری | امدادگر شهید «خیبر همتی»

شهید «خیبر همتی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که اردیبهشت ماه ۱۳۶۵ با سمت امدادگر در فاو عراق، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

تصاویری از امدادگر هلال احمر «شهید حسین تقوایی»

شهید حسین تقوایی گنج علی، دانشجوی سال دوم رشته بهداری، برای خدمت به کشور و کمک به رزمندگان در دانشگاه تاب نیاورد و رهسپار جبهه های نبرد علیه دشمن متخاصم بعثی شد. او پس از نجات جان بسیاری از رزمنده ها در خطوط مقدم جنگی، خود نیز به صف شهدا پیوست.
ناگفته‌های جانباز "عزت قیصری" از نقش زنان باحجاب در دفاع مقدس؛

بعثی‌ها از زنان چادری ایرانی می‌ترسیدند/ چادرم مانع اصابت گلوله شد!

نوید شاهد - «زنان در جنگ دو دسته بودند آنانی که به صف ضد انقلاب پیوستند و زنانی که در جبهه اسلام، کار امدادگر ی انجام می‌دادند. آنان به جای پوتین و لباس خاکی‌رنگ، چادر و لباس مشکی می‌پوشیدند و به جای کلاه کاسکت، مقنعه مشکی سرشان می‌کردند. به جای تفنگ برداشتن و پشت توپ و تفنگ و ضد هوایی نشستن، تیغ جراحی، پنس، گاز، نخ و سوزن بخیه دست‌شان بوده است ...» آنچه می‌خوانید بخشی از ناگفته‌های جانباز "عزت قیصری" از نقش تاثیرگذار پشتیبانی و خدماتی زنان باحجاب امدادگر در دوران دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.

امدادگر ى كه مجروحيتش هم مانع حضور او در جبهه نشد

نويد شاهد – نادعلى بر اثر تركش خمپاره بعثى، از ناحيه پا مجروح شد و در يكى از بيمارستان هاى تهران بسترى گشت، با اين حال نتوانست دورى از جبهه را تحمل كند و با پاى مجروح به سوى كانون گرم جبهه و جنگ و ديار عاشقان الله شتافت تا ياورى براى مجروحين همرزم خود باشد. گزيده وصيتنامه اين شهيد امدادگر را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
در وصیت‌نامه شهیدآقاجان‌نژاد مطرح شد:

سیاهی چادرت کوبنده‌تر از سرخی خون من است

نوید شاهد - «شهید آقابزرگ آقاجان‎‌نژاد» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش چنین نگاشته است: «خواهرم رقیه! تو نیز درس را به نحو احسن ادامه بده و همواره در راه حفظ حجابت کوشا باش، زیرا سیاهی چادرش کوبنده‌تر از سرخی خون من است.»

روایت فتح و ایثار در آیینه کلام بانوی مهر و حماسه

نوید شاهد - "نسرین ژولایی" در گفت‎‌وگو با نوید شاهد البرز بیان کرد: «وجب به وجب این شهر با خون شهدا و جانفشانی‌شان آبیاری شده است. باید با وضو وارد خرمشهر شد. کفش‌ها را از پا دربیاریم. برای قداست این خاک با پای دل وارد شویم.»

کتا‌ب « امدادگر » در کرمانشاه رونمایی شد

نوید شاهد- طی مراسمی با حضور مسئولان استانی از کتاب « امدادگر » تاریخ شفاهی پیشکسوت دفاع مقدس «عبدالحسین مساحی» در کرمانشاه رونمایی شد.

شهادت او را به عشق بازی با خدا دعوت می کرد

نوید شاهد- شهید "نادر نادری خواه" از زمانی که در بسیج عضو شده بود شور و شوقی وصف ناشدنی پیدا کرده بود و روزی که قرار به رفتن جبهه داشت در پوست خود نمی گنجید؛ گویی که شهادت او را برای خود خواسته بود.

وقتی از کنار مجروحان رد می‌شدم، پاهایم می‌لرزید!

نوید شاهد - «صحنه‌های دل خراشی بود. مجروحانی که دل و روده‌ بیرون ریخته خود را با دو دست به داخل فشار می‌دادند و کسانی که ترکش یک طرف سرشان را برده بود و فقط یک چشم داشتند. وقتی از کنار آنها رد می‌شدم، پاهایم می‌لرزید و صلوات می‌فرستادم ...» ادامه این خاطره از زبان "زهرا همافر"، امدادگر جبهه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

گذرى بر زندگى امدادگر شهيد "رمضانعلى احمدى"

نويد شاهد - «رمضانعلى احمدى» برای بار سوم که از طریق مهندسی رزمی جهاد اعزام به جبهه نبرد شد و در واحد امدادگر ی انجام وظیفه مى نمود. ايشان در شب عمليات در شلمچه به درجه شهادت نايل آمد. گزيده زندگينامه اين امدادگر شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.

خاطرات/ امشب اسلحه‌ام را می‌گذارم زیر متکای خودم!

نوید شاهد - « برادر زن‌دایی‌ام با یک ژ3 وارد خانه شد. آن را از پادگان برداشته بود. گویا مردم به پادگان‌ها یورش برده و سلاح‌ها را با خود برده بودند. او مدام سلاحش را نوازش می‌کرد و با خود می‌گفت: امشب این را می‌گذارم زیر متکای خودم! ...» ادامه این خاطره از زبان "زهرا همافر"، از زنان امدادگر قزوین در جبهه‌ها را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
توصیف شهادت با لبان تشنه در عملیات بیت المقدس ۷

تازه فهمیدم تشنگی، قطعی آب، طفل تشنه و اسارت یعنی چه؟

نوید شاهد - در عملیات بیت المقدس ۷ بود كه تازه فهمیدیم تشنگی و گرما و گلوی زخمی و طفل تشنه و سپاه محاصره شده و قطعی آب و سم ستوران و اسارت عزیزان یعنی چه؛ البته باز هم نه كامل مانند صحرای كربلا و عطش اهل بیت و یاران حسین (ع).

امدادگر ى كه به فرمان پير جماران راهى جبهه نبرد شد

شهيد "ميرعظيم مرتضوى" با شروع جنگ تحمیلی، به فرمان پير جماران، پا به جبهه نبرد حق عليه باطل گذاشت و در جبهه جفير به عنوان امدادگر حضور يافت. گزيده زندگينامه اين شهيد بزرگوار را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.

"بهشتیان در آتش"

«مراد درویشی» از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است او در گفت‌وگو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «تنگی نفس و سرفه‎های مداوم همراه با خلط شدید، عذاب‌ هر روزه من بعد از جنگ بود.» باهم پای درد و دل این جانباز شیمیایی می‌نشینیم.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه