اردوگاه

اردوگاه
گفتگوی کوتاه با آزاده جانباز«مسعود پای فرزان»

شکستن جناق سینه به خاطر یک نگاه

آزاده جانباز«مسعود پای فرزان»، می‌گوید: زمانی که بعثی‌ها برای شمارش می‌آمدند من خیلی دقت نداشتم به چشم یکی از فرماندهان نگاه می‌کردم و از طرفی آنها از این کار خوششان نمی‌آمد که همان فرمانده با لگد من را روی زمین انداخت و جناق سینه‌ام را با پایش شکست.

هفتمين دوره مسابقات وزنه بردارى جانبازان كشور در مازندران

هفتمين دوره مسابقات وزنه بردارى جانبازان كشور در مازندران در حال برگزارى است.
خاطره ای ناب از آزاده کرمانشاهی؛

ماجرای عجیب قطع انگشت اسیر ایرانی در مقابل چشمان فرمانده عراقی

«ذوالفقار طلوعی» آزاده کرمانشاهی گفت: «یک روز مسئولین اردوگاه اسرا را تهدید کردند. در جواب آنها یکی از اسرا بلند شد و در حالی که تیغ تیزی در دست داشت به فرمانده ی عراقی گفت: شما ما را به ضرب و شتم تهدید نکنید، اگر این دست ها برای شما بلوک بزنند، خودمان یکی یکی انگشتانمان را قطع می کنیم ...»
روایتی خواندنی از جانباز کرمانشاهی "عبدالرضا حاتم پور"؛

بعثی‌ها یکی از همرزمانمان را به خاطر عکس فرزندش به شهادت رساندند

نوید شاهد - جانباز کرمانشاهی "عبدالرضا حاتم پور" می گوید: «دانشجوی سال آخر مهندسی بود، هنگام درگیری در جبهه موجی شد. تنها چیزی که او را تسکین می داد یادگاری فرزند تازه متولدش بود که هر روز صبح آن را جلو خودش می گرفت و گریه می کرد و یا آن را به سینه می‌چسباند...»
روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی؛

شورش اسرا، تسلیم شدن فرمانده اردوگاه و آزادی خواهران اسیر

نوید شاهد- آزاده و جانباز کرمانشاهی "کتابعلی موسوی نژاد" می گوید: «برایمان غیر قابل تحمل بود که خواهرانمان اسیر آن دژخیمان باشند. اسرا هماهنگ و متحد با صدای تکبیر و مرگ بر صدام درها را شکستیم و بیرون رفتیم. دشمن وحشت زده شد. پس از مذاکره ی کوتاهی پذیرفتند و چهل و هشت ساعت بعد هر سه خواهر را به مقامات ایران تحویل دادند.»

« اردوگاه م.73» در بازار کتاب

نوید شاهد _ کتاب " اردوگاه م. 73"، برگرفته از روایت خاطرات رزمنده هشت سال دفاع مقدس «بیژن محمدرضا پور» از استان خراسان شمالی است. این کتاب به قلم آقای" مرتضی شادمهر "از نویسندگان حوزه ایثار و شهادت به رشته تحریر درآمده است و در سال 1399 توسط انتشارات معبر وابسته به حفظ آثار منتشرشده است.
گفتگوی نوید شاهد با "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی؛

خبر ارتحال امام خمینی (ره) سختی اسارت را بیشتر کرد

نوید شاهد - "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی در رابطه با روزهای سخت اسارت می گوید: «وقتی عراقی ها خبر فوت امام (ره) را دادند انگار یک غم بزرگ سراسر اردوگاه را گرفت. همه به سلول‌های خود رفتند و شروع به گریه کردند. یک هفته تمام در غم مطلق از دست رفتن امام بودیم. روزهای سخت تازه بعد از شنیدن فوت امام برای اسراء شروع شده بود.»

بازگشت آزادگان چهارمحالی به روایت تصویر - سری چهارم

نوید شاهد - 26 مرداد 1369 ايران اسلامی شاهد بازگشت نخستين گروه اسيران جنگ تحميلي بود كه پس از تحمل سال ها اسارت، به آغوش خانواده های خود باز می‌گشتند. استان چهارمحال و بختیاری 508 آزاده دارد که در اردوگاه های مخوف دشمن درس ایثار و مقاومت را به جهان و جهانیان دادند. نوید شاهد چهارمحال و بختیاری به مناسبت سالروز بازگشت غرور آفرین آزادگان عزیز به میهن اسلامی لحظه های استقبال از این عزیزان را برای علاقمندان منتشر می‌کند.

بازگشت آزادگان چهارمحالی به روایت تصویر - سری سوم

نوید شاهد - 26 مرداد 1369 ايران اسلامی شاهد بازگشت نخستين گروه اسيران جنگ تحميلي بود كه پس از تحمل سال ها اسارت، به آغوش خانواده های خود باز می‌گشتند. استان چهارمحال و بختیاری 508 آزاده دارد که در اردوگاه های مخوف دشمن درس ایثار و مقاومت را به جهان و جهانیان دادند. نوید شاهد چهارمحال و بختیاری به مناسبت سالروز بازگشت غرور آفرین آزادگان عزیز به میهن اسلامی لحظه های استقبال از این عزیزان را برای علاقمندان منتشر می‌کند.

بُرش دوم از کتاب" گفته‌هایی از اسارت"

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب" گفته‌هایی از اسارت"، روزهای سخت و غم انگیز اسارت را روایت می کند که می خوانیم: «در نیمه های یکی از شب ها، صدای فریاد نگهبانان و باز شدن درب آسایشگاه همه را حیرت زده کرد. افسر عراقی فریاد می زد: یالا بلند شوید، یالا بلند شوید...»

آرزوی پیروزی

حسین عزیزی" برادر شهید فتح الله عزیزی " روایت می کند: یک روز که در اردوگاه قدم می زدیم گفت: نمی دانم زنده می مانم که پیروزی رزمندگان را ببینم؟

کتاب احادیث با طعم شکنجه در اردوگاه

روزها طول کشید تا اینکه کتابچۀ مدنظر تنظیم و آماده شد. از آن پس کتابچه بین همۀ بچه های اردوگاه دست به دست می شد و هر اسیر سعی میکرد، نهایت استفاده را ببرد.

از درگیری با فرمانده‌هان عراقی تا ماجرای برداشتن رادیوی دشمن در سالروز بازگشت پرستوها

به مناسبت سالروز بازگشت آزدگان جمعی از اسراء به بیان خاطراتی از دوران سخت اسارت پرداختند.
نویسنده: علیرضا رعیت حسن آبادی

یک های عاشق 2 نمی شود/ خاطرات آزادگان دامغان

با خودش گفت: به این میگن خوش شانسی حالا خودم رو میزنم به مریضی، بعد با این آمبولانس تا اردوگاه با خیال راحت می رم. لااقل امروز را از شر اون اتوبوس قراضه راحت باشم.آره! خندید. باید هم می خندید. مثل تشنه ای بود که در بیابان جرعه ای آب بیابد. در همین افکار بود که سرباز عراقی دسته ای اسیر را با فحش و کتک به سمت ماشان آورد. یکی یکی سوارشان کرد. باتعجب از حمید که از بچه های آسایشگاه خودشان بود پرسید: مگه یک آمبولانس چقدر جا داره که یارو داره زرت زرت جا میکنه؟ حمید نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد. خنده اش که تمام شد گفت: چی؟ آمبولانس؟زکی... رودست خوردی پسر! این ماشینی که الان توش نشستیم آمبولانس نیست؛ ماشین شکنجه ست.
سبک زندگی در اسارت

روزهایی که به خیر گذشت

اگر مبالغه نباشد، سخت ترین مصائب را اسرای جنگ در زندان های مخوف رژیم بعث پشت سرگذاشتند. مردان مردی که هر روز شکنجه می شدند تا به آرمان های خود، پشت پا بزنند، اما کمتر اسیری پیدا شد که تن به ذلت دهد و دشمن را شاد کند

حماسه های ناگفته؛ چوب خيزران (12)

هرچه آن شكنجه گر اهانت كرد،‌او سرش را بالا گرفت.سرانجام،‌به خشم آمد و با كابل كشيد تو صورت آن برادر.
معرفی کتاب «دانه‌های انار»؛

روایت ایثار و آزادگی از لرستان تا اردوگاه اسارت

کتاب «دانه‌های انار» خاطرات خودنوشت آزاده حسین کرمی از روزها و سال‌هایی است که در بند رژیم بعث عراق بود. این کتاب در 12 فصل، داستان خواندنی نوجوانی آزاده از روستای زادگاهش در لرستان تا حضور در جبهه‌ و سال‌های اسارات را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

کتاب یادآوری روزهای سخت اسارت در «دوره درهای بسته»

امید می‌رود مطالعه این آثار، حقایقی پنهان مانده از جنگ تحمیلی را آشکار کند تا وجه دیگری از این رویداد را نشان بدهد. وجهی که در مقابل روحیه عاشقانه شهدا و حماسه جانبازان، مغفول مانده و آن صبر مقتدرانه آزادگان است.
تصاویر ماندگار

اتاق کفار !

در اردوگاه ما یک اتاقی بود که معروف به اتاق کفار بود، توی این اتاق 10 نفر از افراد شرور را نگه-داری می کردند که نظامی و رزمنده بودند، بلکه از ایرانیانی بودند که در جریان اشغال شهرها دستگیر و اسیر شده بودند....

اصطلاحات آزادگان در اردوگاه های عراق + قسمت دوم

آزادگان در داخل اردوگاه و در روزهای اسارت همچون یک اجتماع در کنار هم زندگی می‌کردند و سبک زندگی مخصوص به خود را داشتند. درک این سبک زندگی و قوانین برای کسانی که شرایط آن روزهای آزادگان را درک نکرده‌اند کمی سخت به نظر می‌رسد ولی با نگاهی به آن می‌توان نکات جالب توجهی برداشت کرد. یکی از این موارد اصطلاحات خاصی است که آزادگان در اسارت به کار می‌بردند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه