نویسنده سمیرا سادات امامی
کمی قبل از ورودی حرم با توقف اتوبوسها و باز شدن در، دیگر هیچکدام به حال خود نبودیم. تمام تهدیدهای فرمانده را از یاد برديم و فقط میخواستیم به حرم برسیم. آنجا بود که بعد از نُه سال، انگار طعم آزادی را میچشیديم و میتوانستيم پرواز کنيم.