اسرای عراقی - صفحه 2

اسرای عراقی

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی /روایت هجدهم

چه بسیار سربازان و افسران که در جبهه شراب می خوردند و مست می کردند و لایعقل در اول شب به خواب می رفتند. من به آنها می گفتم «چرا این عمل را انجام می دهید؟ مگر از خدا نمی ترسید؟ در این محیط پر خطر که از هر سو گلوله ي توپ و خمپاره می بارد و هر لحظه امکان کشته شدن هست، این عمل حرام را انجام ندهید»آنها می گفتند «ما تحمل این جنگ را نداریم و می خواهیم مست کنیم تا همه چیز را فراموش کنیم.»

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی/ روایت هفدهم

نیروهاي شما حمله ي بسیار خوب و کوبنده اي در تاریخ 81/5/1 داشتند. این حمله در جبهه ی سوسنگرد به لشگر یکم ارتش ما صورت گرفت .در همان لحظات اول حصارهاي دفاعی شکسته شد و ما از خطوط مقدم چند کیلومتر عقب نشستیم.

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی/ روایت شانزدهم

قبل از این که اسیر بشوم، اخبار گوناگونی درباره ي نحوه ي رفتار رزمندگان شما با اسرا شنیده بودم. این خبرها هیچ کدام جنبه ي مثبت نداشت. یکی از این موارد که به آن حساسیت نیز داشتم اعدام افسرها بود. چون خودم افسر هستم بالطبع روي این مورد دقیق بودم از خود می پرسیدم اگر اسیر بشوم چه خواهد شد؟

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی/ روایت پانزدهم

اگر در این ساعت که با هم نشسته ایم و گفتگو می کنیم من در جمع خانواده ام بودم چه می کردم؟ وقتی اسیر شدم در واقع به یک مدرسه آمدم. تربیت صحیح را باید در همین مدرسه جست. مدرسه ي ایمان و اسلام. فرض کنیم حالا در شهرم و در کنار همسر و پسرم به خوبی زندگی می کنم - یک زندگی عادي. اما وقتی آزادي نیست، اسلام نیست، این زندگی چقدر ارزش دارد؟

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی/ روایت چهاردهم

من مدت کوتاهی بود که در جبهه بودم. در این مدت که از ده روز تجاوز نمی کرد بسیاري مسائل برایم روشن تر شد. واحد ما در تاریخ 82/2/19 به منطقه ي شوش رسید. هنوز چند روز نگذشته بود که سیر نزولی وضع روحی در افراد شروع شد. چهره هاي زرد و پریده رنگ آنها حاکی از یک بی هدفی و سردرگمی شدید بود.

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی/ روایت سیزدهم

پیرامون رویدادهاي شگفت آور جبهه هاي جنگ سخن فراوان است. هر جنگجو کم و بیش ناظر صحنه هاي حیرت انگیزي بوده است که هر یک می تواند شخصیت او را تحت تأثیر بگیرد و حتی او را کاملا دگرگون سازد. اما می دانید، من اعتقاد دارم که این صحنه ها اگر تهی از معنویت باشد نمی تواند اثر مطلوب روي او بگذارد یا اگر بگذارد عمیق و تعیین کننده نیست.
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسراي عراقی/ بخش اول:

اسیر بچه های کم و سن و سال ایرانی با پیشانی بندهای سبزشان شدیم!

در منطقه ي عملیاتی، من فرمانده گروهان تانک بودم، موضع بسیار حساس ما در سرنوشت جنگ تأثیر به سزایی داشت و این اهمیت نظامی باعث شده بود که افسران هم متمرکز شوند و منطقه را با فرماندهی خود کاملا پوشش دهند.
زندگینامه شهید سید حشمت اله جعفری؛

شهیدی که برای انتقال شهدا و زخمی ها از اسرای عراقی استفاده کرد

در عملیات نصر 7 برای این که توان رزمی بیهوده هدر نرود وی برای انتقال شهدا و مجروحین ایرانی با تدبیری زیبا از تعدادی از اسرای عراقی استفاده می نماید و بدین طریق هم شهدا و مجروحین را به محورهای خودی منتقل می نماید و هم اسرا را تحویل مقاومت ذی ربط می دهد.
پرسش ها و پاسخ ها

نحوه ی برخورد نیروهای ایران با اسیران عراقی در جبهه ها چگونه بود؟

رژیم عراق از آغاز تا پایان جنگ تحمیلی برای جلوگیری از تسلیم شدن نیروهایش به رزمندگان اسلام و برای تخریب وجهه بین المللی جمهوری اسلامی ایران، همواره چنین تبلیغات می کرد که ایران اسرای عراقی را کشته و یا مثله می کند یا به شکنجه آنها می پردازد .
گفتاری از مرتضی سرهنگی درباره اهمیت ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان دفاع مقدس/

نگارش خاطرات جنگ منحصر به اين زمان نيست

ما باید بفهمیم چه کسانی برای ما جنگیده‌اند، در غیر این صورت دچار سردرگمی خواهیم شد؛ چنانکه نیروهای بعثی از رفتارهای رزمندگان ما (که تمام محاسبات‌شان را به هم می‌ریخت) دچار سردرگمی می‌شدند.
طراحی و تولید: ایران سامانه