بیست روز یک تیر

بیست روز یک تیر
خاطره

خاطره اي از شهيد علي درخشان از زبان خواهر شهيد

آن شب ما مهمان علي بوديم، و همه ناراحت و غمگين شب را گذرانديم صبح فردا مادر يك تكه زغال بر‌داشت و روي يكي از ديوارهاي خانه يك خط كشيد و با گريه گفت كه مي‌خواهد بداند سخنان ديروز علي درست درمي‌آيد يا خير....
طراحی و تولید: ایران سامانه