سالروز شهادت شهید غلامعلی ابراهیمی
يك شب قبل از شهادت غلامعلی خواب ديدم؛ 2تا خانم آمدند؛ يكی از آنها مقنعه سبز به سر كرده بود و ديگري سفيد به من گفتند: بلند شو، بلند شو، مگر تو نمي داني كه پسرت شهيد شده؟ گفتم: نه. گفتند: بيا برويم.
با آنها جلوی در رفتم، ديدم؛ 2نفر آنجا بود که يك نفر آنها عباي سبز داشت و يكي ديگر آبي. گفتم: اين ها كي هستند؟ اين پیکر کیست؟ فکر می کنم آن دو نفر از ائمه بودند. به من گفتند: اين جنازه پسر خودته که شهید شده، مگر نمي داني؟!