بهلول حسین نژاد

يك روز گفتم: برادر حسين‎نژاد مدت 3 ماه است، به جبهه آمده‎ام، تسويه حساب مرا بنويسيد که ایشان فرمود: دائي جان ما رفتني هستيم، ولي شما ماندني هستيد، بايد سنگر را خالي نگذاريد.

موقع شهيد شدن ايشان تمامي كردستان منطقه سلماس سپاه پوش شدند و مي‎گفتند: «پدر ما شهيد شد».

در شب هفدهم اردیبهشت سال 1362 تير كين عوامل ملحد ضدانقلاب ايشان را به همراه دو تن از ديگر ياران خويش به نامهاي اصغر بهفر و علي سنگي در ساعاتی از نصف شب به درجه رفيع شهادت رسانيدند.

هر موقع دلت براي من تنگ شد، لباس پاسداري مرا بپوش تا از دلتنگي بيرون آيی.

نفرت از ابرقدرت ها و دلسوزي براي اسلام عزيز و همچنين دفاع از ايران اسلامي و عشق و علاقه و ايمان به خدا و جهان آخرت بهلول را به سوي جبهه‎هاي حق باطل كشانيد.

در برنامه‎ريزي ها و طرح ها سرداري بي‎نظير و در صحنه كارزار و نبرد همچون سربازي گمنام بودند بطوریكه نيروهاي تحت امر خويش از پس او روان بودند و همواره دوشادوش نیروها حرکت می کرد و آنها را هدايت و راهنمائي مي‎نمود.