«از خواب بیدار شدم به سراغ پدر علی رفتم و به ایشان گفتم: دیگر به امید اینکه علی زنده باشد، به دنبال پسرت در بیمارستانها نگرد، قطعا او هم شهید شده است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید « علی میوهچین » از زبان یکی از همرزمان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.