تازه از مأموریت پروازی سختی برگشته بود که ناگهان به او از کرمانشاه خبر دادند: «یک پرواز مهم داریم؛ ولی خلبان آن هنوز نیامده در صورتی که میتوانید پرواز را انجام دهید، اعلام آمادگی کنید.» با وجود خستگی از مأموریت قبلی، بیدرنگ پذیرفت و راه را از تهران به کرمانشاه تغییر داد. قبل از پرواز، خلبانی که از ابتدا قرار بوده این پرواز را انجام دهد، خودش را میرساند و از نصرتالله میخواهد که برگردد؛ ولی او قبول نمیکند و میگوید: «حالا که تا اینجا آمادهام، دیگر برنمیگردم.» و دیگر برنگشت!...