مادر شهید «محمود احمدی» نقل میکند: «توی قبرستان بقیع بودم که حالم خیلی خراب شد. فشارم رسید به بیست. رفتم هتل برای استراحت. در خواب دیدم محمود آمد سراغم. یک دانه قرص فشار دستش بود. سرم را گذاشت روی زانویش و قرص را زیر زبانم. هر لحظه حالم بهتر میشد.»