محمدجواد زمردیان دبیر کنگره شهدای غریب در اولین یادواره شهدای غریب در اسارت شهرستانهای استان تهران خود بیان کرد: «فرمانده عراقی ژنرال ماهر عبدالرشید از سر ستون که به سمت اسرا میآمد به جوانان که نزدیک میشد برای نقش بازی کردن ترحمی میکرد و ظرف آب را باز میکرد و کمی به اسرای جوان آب میداد. به اکبر قاسمی رسید، جلوی پایش ایستاد و گفت «چیزی طلب کن» قاسمی هم در جواب گفت «کمی آب به من بده و دستانم را باز کن» من که نوجوانی ۱۶ ساله بودم کمی این درخواست به نظرم سنگین آمد و در دل گفتم «من با سن کمم آب نخواستم». اکبر قاسمی آب را گرفت و شروع به وضو گرفتن کرد و بعد از پیدا کردن قبله به نماز ایستاد.»