خاطرات شهید شعبان سجادی

آخرین اخبار:
خاطرات شهید شعبان سجادی
قسمت دوم خاطرات معلم شهید «شعبان سجادی»

درست نیست به‌خاطر یه سلام کردن، چشمم به چشم نامحرم بیفته!

مادر شهید «شعبان سجادی» نقل می‌کند: «متوجه حضور خانم همسایه کنار من شد. سلام کرده و نکرده همان طور سر به زیر وارد خانه شد و به سمت اتاقش رفت. چند دقیقه بعد سراغش رفتم و گفتم: کارت درست نبود! چرا به همسایه درست سلام و علیک نکردی؟ گفت: مامان! درست نیست به‌خاطر یه سلام کردن، چشمم بیفته به چشم نامحرم!»
قسمت نخست خاطرات معلم شهید «شعبان سجادی»

مرا مثل داماد‌ها تشییع کنید!

برادر شهید «شعبان سجادی» نقل می‌کند: «تابوت شعبان جلو می‌رفت روی دست‌های مردم. بیشتر روحانیون در مراسمش حضور داشتند. یاد آخرین وصیتش افتادم: مرا مثل داماد‌ها تشییع کنید!»
طراحی و تولید: ایران سامانه