شهید علی‌اکبر رفیعی‌مجد

شهید علی‌اکبر رفیعی‌مجد

اکبر اسیر نبود!

«مدتی بود خبری از او نداشتیم، آن موقع کردستان بود، زمانی بود که می‌گفتند کومله‌ها جوان‌های ما را سر می‌بریدند، خیلی نگرانش بودم، نه پیغامی می‌فرستاد، نه نامه‌ای و نه تلفنی ...» ادامه این خاطره از شهید «علی‌اکبر رفیعی‌مجد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

شهید «رفیعی‌مجد» در دفاع از آرمان‌های انقلاب مقابل دشمنان ایستادگی کرد

شهید «علی‌اکبر رفیعی‌مجد» به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در دفاع از آرمان‌های انقلاب مقابل دشمنان ایستادگی کرد و سرانجام به شهادت رسید.
برگی از خاطرات مادر شهید رفیعی‌مجد؛

ای کلک تو که گفتی مرخصی نمی‌دهند!

«هنگام خوردن شام، دوباره زنگ خانه به صدا در آمد، رفتم و در را باز کردم، با کمال ناباوری دیدم اکبر است، من در میان ذوق و شادی خودم و بقیه افراد خانواده گفتم:‌ای کلک تو که گفتی مرخصی نمی‌دهند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «علی‌اکبر رفیعی‌مجد» است که از زبان مادر این شهید بزرگوار تقدیم حضورتان می‌شود.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «علی‌اکبر رفیعی‌مجد»؛

پدرم با شنیدن خبر شهادتم خوشحال باش

همزمان با سالروز شهادت «علی‌اکبر رفیعی‌مجد» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «پدر عزیزم! اگر من سعادت شهادت خالصانه را داشته باشم و اگر خداوند لیاقت شهادت را نصیب من کرد، شما هیچ غمگین و ناراحت از خبر شهادت من نباش مثل همیشه که با تقوی و پرهیزگار بودی و هستی، از این امتحان خدایی خوشحال باش ...»
طراحی و تولید: ایران سامانه