با اوج گیری پیروزی انقلاب اسلامی همدوش سایر مردم درتظاهرات برعلیه رژیم پهلوی شرکت می کرد و مردم را به حمایت از امام (ره) و شرکت در تظاهرات و مبارزات تشویق می نمود...
بیا این شربت را بخور خوب می شوی. من هم ظرف را گرفتم و خوردم. نمی دانم چند ساعت در آن وضعیت بودم چشم باز کردم دیدم هیچ اثری از درد و رنج نیست و سالم و سرحالم...
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری پیرجماران حضرت امام خمینی (ره) و پیدایش گروهکهای ضدانقلاب در کردستان، برای مقابله با آنان به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد به سپاه پاسداران پیوست و سلاح بر دوش گرقت...
روزی که با لباس سادۀ بسیجی جلوی چشمانم ظاهر شد. اشک در چشمانم حلقه زد. سرم را پاییم اندختم که مبادا اشکم را ببیند. اما گویا اشکم را دید. با خنده و شوخی گفت میدانم چرا گریه میکنی حتما بخاطر پاره بودن کفش هایم است...
با علاقه ی خاصی که به امام و انقلاب اسلامی داشت به همین علت پس از پاکسازی منطقه از وجود عناصر ناپاک و ضد انقلاب به عنوان بسیجی به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد ملحق شد...
همزمان با اوج پیروزی انقلاب اسلامی همدوش سایرمردم درتظاهرات برعلیه رژیم پهلوی شرکت می کرد و مردم را به حمایت از امام (ره) و شرکت در تظاهرات و مبارزات تشویق می نمود ...
دعا می کرد خداوندا : اگر مرا لایق می دانی من را به جمع شهدای انقلاب اسلامی فرا بخوان و رزمندگان اسلام که یاوران خمینی کبیر هستند درکنار امام پیروز و سربلندشان بگردان وهمین دعای او بود که مستجاب گردید...
در سال 1357 که تظاهرات مردم علیه رژیم منحوس پهلوی به اوج خود رسیده بود پا به پای مردم انقلابی در تظاهرات و راهپیمایی ها در اعتراض به رژیم پهلوی حضور پیدا می کرد...
ودرتاریخ 58/1/2با عنوان پیشمرگ مسلمان کرد لباس مقدس پاسداری که نشان از پاکی و صداقت تا شهادت دارد را بر تن کرد و برای پاکسازی کردستان از لوث عناصر ضد انقلاب راهی نبرد شد...