پدر شهید «زینالعابدین ملکی» نقل میکند: «در دل خدا خدا میکرد خبر، شایعهای بیش نباشد و زینالعابدین برگردد، اما ته دلش راضی نمیشد. مأمور بیمارستان آخرین کشو را هم بیرون کشید. سوختگی صورتش آن قدر نبود که شناخته نشود. همان شد که دلش گواهی میداد. کاش میشد از واقعیت فرار کرد!»