جانباز ۷۰ درصد علیرضا نجفینیارکی:
«یک بمب خوشهایی چاشنی در خاک گیر کرده بود باید چاشنی آن را آهسته بیرون میکشیدم همین که چاشنی را کشیدم یا حسین گفتم که همزمان منجر به منفجر شدن یکی شد. یک لحظه احساس کردم کارم تمام شد. عین یک جسم بیجان بر زمین افتاده بودم. صداها را کم و بیش میشنیدم، ولی چشمانم نمیدید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی جانباز ۷۰ درصد « علیرضا نجفینیارکی » است که تقدیم حضورتان میشود.