شهدای شهرستان ملایر - صفحه 5

شهدای شهرستان ملایر
خاطرات شفاهی والدین؛

حسرت حضور در جبهه را داشت

مادر شهید ابراهیم فرتاج گفت: همیشه حسرت حضور در جبهه‌ها را داشت و به حال شهدا غبطه می‌خورد.
خاطرات شفاهی والدین؛

کومله‌ها شهیدش کردند

مادر شهید شفیع گفت: دو ماه مانده بود که سربازی‌اش تمام شود که توسط کومله دمکرات به شهادت رسید.

مادر شهید «احمد جوکار» آسمانی شد

حاجیه خانم طاهره خالقی مادر روحانی شهید «احمد جوکار» به فرزند شهیدش پیوست.
خاطرات شفاهی والدین؛

یحیی، ذبیح الله شد

مادر شهید صادقی گفت: خیلی دوست داشتم یکی از فرزندانم روحانی شود که قرعه فال به نام یحیی افتاد، ولی هرگز در لباس روحانیت ندیدمش، چون به شهادت رسید.
خاطرات شفاهی والدین؛

نوحه خوان دستگاه اباعبدالله بود

مادر شهید کهندل گفت: در ماه‌های محرم و صفر در مسجد روستا و در جبهه به مداحی می‌پرداخت.
خاطرات شفاهی والدین؛

همچنان منتظرش هستیم

مادر شهید امینی گفت: ۱۴ روز از عید گذشته بود که گفتن در مریوان درگیری‌ها بالا گرفته است بعد از آن لباس هایش را برایم آوردند و گفتند خودش مفقود است.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

خانوادگی در راه دفاع از کشور

مادر شهید محمود صابری گفت: برادرانش هرکدام در گوشه‌ای از جبهه مشغول حراست و دفاع از وطن بودند و خودم نیز در پشت جبهه نان می‌پختم و روانه جبهه‌ها می‌کردم.

آلبوم تصاویر روحانی شهید «احمد جوکار»

بسیجی وار در جبهه‌ها حضور یافت و با لباس ملقب به پیامبر (ص) در خون خود غلتید.
خاطرات شفاهی والدین؛

خودش به مسیری که رفته بود ایمان داشت

مادر شهید میرزابیگی ستاری گفت: پس از رفتنش سه روز بیمار شدم، ولی به همیشه نبودنش و نیامدنش عادت کردم چراکه خودش به مسیری که رفته بود ایمان داشت.
خاطرات برادر شهید مریوند؛

پیکر سوخته برادرم را از پوتینش شناختم

پس از مدت‌ها تفحص، پیکر سوخته اش را در کنار همرزمانش یافتیم که در داخل پوتین با ماژیک قرمز نوشته بود، مریوند.
همزمان با سالروز ورود آزادگان؛

مسئولان ملایر میهمان آزادگان می‌شوند

رئیس بنیاد شهید ملایر از برگزاری ۱۰ عنوان برنامه در سالروز ورود آزادگان در این شهرستان خبر داد.
خاطرات شفاهی والدین؛

تعبیر خوابم را در عملیات مرصاد دیدم

پدر شهید محمدرضا یوسفی گفت: پس از اعزامش به جبهه شبی خواب دیدم که آشفته و مجروح است و تعبیر خوابم را در عملیات مرصاد دیدم.
خاطرات شفاهی والدین؛

می خواست تا روزهای آخر جنگ در جبهه بماند

پدر شهید سرب مهری گفت: همیشه می گفت تا زمانی که جنگ تمام نشده بازنمی گردم که همینطور هم شد و در سال پایانی جنگ به شهادت رسید.
خاطرات شفاهی والدین؛

علاقه اش به اهل بیت از حساب به دور بود

پدر شهید مدافع حرم حیدر ابراهیم خانی گفت: علاقه اش به اهل بیت از حساب به دور بود به طوری که هفت روز مانده به سال نو از زندگی دست شست و برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم سوریه شد.

شهید نظری فرمانده‌ای توانمند بود

شهید فتح الله نظری در ۲۰ سالگی فرمانده‌ای توانمند و کارآمد بود که در زمان حیات خدمات شایسته‌ای به اسلام و انقلاب کرد.
مادر شهید عنبری؛

الگوی امیر امام حسین (ع) بود

مادر شهید عنبری درباره پسرش گفت: امام حسین (ع) الگوی امیر بود، می‌گفت مردم به میل خودشان فدائی امام حسین شدند، این دوره هم شرایط کشور خاص است و امام زمان کمک می‌خواهد.
خاطرات شفاهی والدین؛

می‌خواست که با لباس سپاه به خاک سپرده شود

پدر شهید امینی گفت: لباس سپاه را مقدس می‌دانست و همواره می‌گفت من باید با این لباس خاک شوم.
خاطرات شفاهی والدین؛

هرگز روزه خود را نمی‌شکست

مادر شهید کریمی درباره خصوصیات فرزند شهید خود گفت: به مسائل و تکالیف شرعی به شدت مقید بود به طوری که در ماه رمضان با وجود روزه کار‌های کشاورزی را انجام می‌داد.
خاطرات شفاهی والدین؛

دستگیر و یاری رسان همه بود

مادر شهید محمدی درباره خصوصیات فرزندش گفت: دستگیر همه بود و تمام تلاش خود را برای خوشحال کردن همه می‌کرد.
خاطرات شفاهی والدین؛

تا عمر دارم خوبی هایش از یادم نمی‌رود

مادر شهید محمدرضا ملکی درباره شهادت فرزندش گفت: هر ساعت خدا را شکر می‌کنم که محمدرضا شهید شد، ولی تا عمر دارم خوبی هایش از یادم نمی‌رود.
طراحی و تولید: ایران سامانه