شهید محمدمهدی مرشدی

شهید محمدمهدی مرشدی

محمدمهدی در سردخانه و من در لباس دامادی!

نوید شاهد - برادر شهید "محمدمهدی مرشدی" نقل می‌کند: «چه شور و شوقی داشتیم. یکی می‌رفت و یکی می‌آمد. مردها مسئول خرید و تدارکات بودند و زن‌ها میان خانه قند می‌شکستند و حنا آماده  می‌کردند و هدایا را کادو پیچی می‌کردند. ناسلامتی شب بله برون بود. بدون این‌که به کسی حرفی بزنم از خانه بیرون زدم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.

کوهی که کمر خم کرد/شنیده‌هایی از شهید "مرشدی"

نوید شاهد - هم‌رزم شهید "محمدمهدی مرشدی" از لحظه شهادتش می‌گوید: «زیر رگبار حمله دشمن بودیم که محمدمهدی تیر خورد؛ اما یک تیر برای آن هیکل درشت و مردانه و عزم آهنین، خاری بیش نبود که با همان حال از جایش بلند شد تا دو تا از بچه‌ها را که جلوتر از ما روی زمین افتاده‌بودند، به عقب بیاورد. همان موقع تیر دیگری به محمدمهدی اصابت کرد. باورم نمی‌شد ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.

یَلی که در اخلاق، یک سر و گردن از همه بالاتر بود

نوید شاهد - شهید "محمدمهدی مرشدی" یَلی بود نه تنها در جثه بلکه در اخلاق هم یک سر و گردن بالاتر از همه بود. نماز اول وقتش را به یقین در مکتب خانواده آموخته‌بود و ایمان با گوشت و خونش آمیخته‌بود. نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، شما را به مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت می‌کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه