شهید دکتر «موسی میرشکار» را بیشتر بشناسیم
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، موسی میرشکار در سن 16 سالگی و زمانی که در رشته علوم تجربی در دبیرستان حسن آبادی بجنورد تحصیل می کرد، برای مقابله با تجاوز دشمن و جهاد در راه خدا، از طریق نیروی مقاومت بسیج، برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد و پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی، عازم جبهه های نبرد شد.
مختصری از زندگی شهید دکتر موسی میرشکار جانباز 70 درصد که چهل روز پیش به جمع همرزمان شهیدش پیوست را با هم میخوانیم:
إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱستَقَامُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ ٱلمَلَـائِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحزَنُواْ وَأَبشِرُواْ بِالجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُم تُوعَدُونَ
میرشکار در ایام نوروز سال 1365 راهی جبهه ها شد و به گردان سیف الله لشگر 5 نصر پیوست.
میرشکار درتیرماه همان سال در عملیات کربلای 1 در آزادسازی شهر مهران از دست دشمن شرکت کرد. مهران آزاد شد و آن سوتر از مهران، میر شکار از ناحیه نخاع مجروح شد. یک ماه در بیمارستان در کما بود و پس از آن خانواده از زخمی شدن و بستری بودنش در شیراز مطلع شدند.
مادرش می گوید زمانی که فرزندش را روی تخت دید و دید که همه ی اعضای بدن او سالم هستند نفس راحتی کشید اما بعد متوجه شد که موسی دیگر هیچگاه با پاهایش راه نخواهد رفت و روی تخت بیمارستان با زخم های بستر و بعد روی ویلچر زندگی سختی را خواهد گذراند.
میر شکار پس از یک سال که در بیمارستان های شیراز و مشهد و... گذراند، تازه توانست روی ویلچر بنشیند.
میرشکار اما از پای نایستاد، با ویلچر مسیر خانه تا مدرسه را به رغم وجود موانع و پله ها پیمود و بالاخره در کنکور دانشگاه با کسب رتبه ی 90 با تحصیل در رشته پزشکی، همچنان در مسیر خدمت به نظام و مردم، افتخارآفرین شد.
او علی رغم مجروحیت شدید و قطع نخاع، موفق شد پزشکی عمومی را در دانشگاه اصفهان و سپس تخصص بیماری های پوستی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد با موفقیت بگذراند و سپس در مطب خویش در مشهد مقدس، به درمان بیماران بپردازد.
فضای ذهنی میرشکار مملو از خاطرات دوران جبهه ی او و عجین با نام و یاد دوستانی چون شهید مجید کریمی، شهید مرتضی نظم بجنوردی، شهید غلامعلی یزدی و ... بود که در عملیات های بعدی به شهادت رسیدند.
میر شکار در بیان سختی های اولین اعزام خود به جبهه به دلیل سن کمش می نویسد:
پنجم فروردین سال 1365 وقتی هفت خوان اعزام را در بسیج بجنورد ، از طریق دستکاری تاریخ تولد در کپی شناسنامه، گذاشتن سنگ زیر پا، ایستادن در اواسط صف رزمنده ها، گذاشتن سنگ در جیب ها ( برای احتمال وزن کشی) و ... با موفقیت گذراندم، در پادگان نخریسی مشهد به خوان جدیدی برخورد کردیم، یکی از برادران مسئول، همه را به خط کرد و از روی قیافه و جثه ها، تعدادی از آنها را که به تشخیص ایشان کوچکتر بودند بیرون آورد و با اعزام شان مخالفت کرد، هرچند خوشبختانه من بازهم با ایستان در وسط جمعیت از دید ایشان پنهان ماندم اما یکی از آنها که بیرون آورده شده بود با اینکه قدش از من کوتاه تر بود ولی وزنش بیشتر و بدن ورزیده تری داشت، لذا به عنوان اعتراض، مرا به آن برادر مسئول نشان داد و گفت: حاضرم با ایشان کشتی بگیرم، هر کدام مان برنده شدیم او را اعزام کنید و دیگری را برگردانید... من مطمئن بودم که اگر کشتی بگیرم حتما ایشان برنده خواهد شد، کلی در دلم دعا و نجوا کردم که این اتفاق نیفتد...و خدا هم لطف کرد و آن برادر مسئول از خیر این آزمایش گذشت و من موفق به اعزام شدم.
میرشکار با وجود اینکه متخصص پوست بود اما مطالعات موسعی در علوم سیاسی و تاریخ و تاریخ اسلام داشت و همیشه در قبال تحولات جامعه و جهان اسلام دغدغه داشت. سال 1402 وقتی خبرنگار از او می پرسد آخرین کتابی که خوانده ای کدام است و تفریح شما چیست؟ می گوید آخرین کتابی که خوانده ام "فرجام مذاکره" است و تفریحم مطالعهی سایت های خبری و کتاب های تاریخی است.
او هیچگاه مجروحان جنگ را فراموش نکرد و به صورت دوره ای در آسایشگاه جانبازان حضور می یافت و علاوه بر مداوای آنان، لحظات خوشی را در کنار همرزمانش، میگذراند. او آسایشگاه جانبازان را "مقدس" و جایی میدانست که جانبازان و قهرمانان زیادی از آن مکان آسمانی شده اند و از آن به "قدمگاه شهدا"، "محل عروج انسان های صالح" و "معراج شهدا" نام می برد.
میر شکار در روز پنجشنبه 22 آذرماه 1403 پس از گذراندن قریب به چهار دهه از عمر شریفش، روی ویلچر، آسمانی شد و پیکر مطهرش در شهر مشهد از "مسجد پیروان دین نبوی" تا "حرم مطهر امام رضا (ع)" ، در حالی که پیشاپیش مشایعت کنندگان، همرزمانش و جانبازان ویلچری حضور داشتند، تشییع شد .
بر پیکر شهید در حاشیهی نماز جمعه ی مشهد نماز خوانده شد و بر مضجع شریف امام رضا (ع) طواف داده شد و روز شنبه 24 آذرماه در شهر زادگاهش بجنورد، بر دستان مردم شهید پرور خراسان شمالی تشییع شد و در مزار شهدای معصوم زاده ی بجنورد به خاک سپرده شد.
در چهلمین روز شهادت این عزیز، روز جمعه؛ 5 بهمن ماه 1403 ،ساعت 14، بر مزار شهید در معصوم زاده ی بجنورد، قطعه ی دوم شهدا حضور یافته و با آرمان شهدا، میثاقی دوباره می بندیم.
یادش گرامی و راهش مستدام