«خاطرات شهید کاظم دارابی»
معلم شهید «کاظم دارابی» در نهم شهریور ماه 1335 در روستای جعفرآباد سفلی، از توابع شهرستان فاروج در خانواده‌ای معمولی به دنیا آمده است. شهید با فراز و نشیب‌های زندگی گام های خوبی برای به بار نشستن عدل و از بین رفتن ظلم در حکومت جهانی و ایران عزیز بر میدارد. با شروع جنگ بلا فاصله میدان تعلیم و تربیت را به دیگران واگزار کرده، و خود میدان جنگ را بر میگزیند و از نامه های بسیار زیبایش شجاعت وی کاملا مشخص و روشن است. سرانجام شهید در بیستم دی ماه 1359، شهد شیرین شهادت را با جان و دل مینوشد.
یکی از خاطرات شهید که همکارش تعریف میکند در این کتاب آمده است برای مخاطبان منتشر میشود:
یک سال با شهید، قبل از انقلاب در مدرسه همکار بودیم. در مدرسه همکاران آقا و خانم همه با هم بودیم و تصمیم به بازی والیبال گرفتیم که خانم های همکار حجاب درستی نداشتند، خانم ها یک طرف زمین و آقایان طرف دیگر زمین، مشغول بازی شدیم هنوز یکی دو دقیقه از بازی نگذشته بود که شهید گفت: دل درد شدیدی گرفتم، نمیتوانم بازی را ادامه دهم و دلش را محکم گرفته و آه و ناله ای هم میکرد و همانجا نشست و گفت: دیگر نمیتواند به بازی ادامه دهد و بازی به هم خورد. با شهید به منزلی که در همان روستا گرفته بودیم برگشتیم. وقتی وارد منزل شدیم دیگر انگار اثری از دل درد و بیماری در شهید ندیدم .
گفتم؛ ای بابا مگر تو بازی را به هم نزدی برای دل دردت؟ پس چطور حالا حالت خوب است؟ شهید لبخندی زد و گفت: راستش را بخواهی، بازی کردن با خانم ها آن هم در والیبال که همش بپر، بپر کنیم جالب نبود. صحنه جالبی از خانم ها نمیدیدم ترجیح دادم که بازی را با این معرکه به پایان برسانم. دوست نداشتم این صحنه ها ادامه پیدا کند.
