نگذاريد خون شهيدان پايمال شود
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، پنجم فروردین 1346، در روستای خندقلو از توابع شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود. پدرش کریم و مادرش هاجر نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان گروهبان سوم ژاندارمری در جبهه حضور یافت. نهم شهریور ماه 1367، با سمت فرمانده گروه در دهلران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.
در ادامه وصیتنامه صولت زارعی را با هم میخوانیم:
به نام الله، پاسدار حرمت خون شهيدان
با سلام درود به رهبر انقلاب اسلامى ايران و با سلام بيكران به شهيدان و با سلام بيكران به حضور محترم شما پدر و مادر عزيزم.
پیروز در آزمایش الهی
پدر و مادر عزيز از اينكه شما به بودن من در جبهه رضايت داريد آرامش خاطر دارم و اين را بدانيد كه من فرزند امانت خدا در نزد شما هستم و شما بوسيله رضايت خود، اين امانت را به خدا پس ميدهيد و ناگفته نماند كه فرزندان وسيله آزمايش شما هستند و چه خوب كه شما از اين آزمايش قبول شديد. و اى عزيزان من فكر نكنيد كه اگر صولت به جبهه نمى رفت كشته نمى شد خير زيرا خداوند مى فرمايد «اينما تكونو يدرلكم الموت » يعنى هر كجا باشيد مرگ شما را فرا مىگيرد و اين را بدانيد كه اگر من الآن از ميان شما رفتم زياد طول نمىكشد كه دوباره همديگر را خواهيم ديد و بنابراين زياد خود را ناراحت نكنيد كه انشاء ا... در بهشت پيامبر (ص) و ائمه (ع) با سربلندى و افتخار ملاقات خواهيم كرد.
از خواب غفلت بیدار شدیم
و بايد در اينجا اعتراف كنم كه انقلاب اسلامى به رهبرى امام امت بود كه من و امثال من را از گردابها، لجنزارها و ضلالتها بيرون كشيد و به جمع انسانهاى متعهد و مكتبين پيوند نمود و اين انقلاب اسلامى و رهبر بود كه به آمريكا و ديگر نوكرانشان فهماند كه نمى توانند هيچ غلطى بكنند و ما با حول و قوه الهى از خواب غفلت بيدار شديم تا بتوانيم به خويش بازگشت كنيم و حال برادران و خواهران به پاى آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى بايد خون ريخت و آنهم چه خونهاى پاک و چه انسانهاى پاكباختهاى «محو جمال الله»
سفیر حضرت مهدی (عج)
به كليه برادران و خواهران وصيت مىكنم نگذاريد خون شهيدان پايمال شود حسين زمان تان خمينى را تنها نگذاريد، زيرا او سفير حضرت مهدى (عج) مى باشد جبهه ها را تقويت كنيد و پشتيبان ولايت فقيه و روحانيت متعهد باشيد و مخصوصا منافقان داخلى را مجال فعاليت ندهيد.
توفیق شهادت
و حال پدر و مادر عزيز و گرامى بدانيد كه من از اول جنگ، با يكى از برادرها شوق جبهه رفتن و جنگيدن در ركاب آن امام بزرگوار را داشته ام و فكر مى كنم كه آن روز فرارسيده كه بروم و امتحان خود را پس بدهم. و حال كه توفيق شهادت نصيب من گرديد زبانم لال، نكند كه از راه بدر شويد كه بگوييد او را بردند و كشتند بدانيد كه خيلى وقت است كه منتظر اين فرصت بودهام و بدانيد كه شما آزمايش مى شويد اين گفته قرآن مجيد است كه مى گويد.
«و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الا موال و الا نفس و الثمرات و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون».
امانت دار
فرزند؛ در بين شما امانت است و شما بايد امانت دار باشيد و من در بين شما يك امانتى بودم كه میبايست مىرفتم مرگ حق است هرچه زودتر بروم بهتر است.
ميگويند اى كاش ما در زمان امامان و پيغمبران بوديم و در ركاب آنان مى جنگيديم حالا آن زمان فرا رسيده حالا موقع لبيك گفتن است اين حق است و آن باطل هركه دارد هوس كرببلا بسم الله ... .
ما براى پيروزى و تداوم انقلاب آمده ایم
و اى ملت ايران همه بدانيد كه ما اين راه را دانسته و با رضاى خود انتخاب كرده ايم همه بدانيد، كه تنها براى خدا آمدهايم، ما براى اسلام و قرآن آمده ايم، ما براى پيروزى و تداوم انقلاب اسلام ايران به رهبرى نايب الامام آيت الله ... العظمى امام خمينى و بدنبال عشق و ايمان به راهش و براى نجات همه عالم از زير بار كفار و الحاد و ظلم و ستم و استكبار جهانى در همه زمانها و همه مكانها آمده ايم و اينجا ميدان جنگ اسلام عليه تمامى كفر و تمامى ظلم استكبار است و اينجا ميدان نبرد حق عليه تمامى باطل به هرشكلش ميباشد و ما امروز در چنين جنگى هستيم آنان كه در خانه هايشان خزيده اند و چشم و گوششان را فرو بسته اند و مانند كبك سر خود را زير برف كردهاند بدانند كه اگر ما رفتيم فردا نوبت آنان است كه تفنگهاى به زمين افتاده مان را برگيرند و اين راه خونين را ادامه دهند كه اگر چنين نكنند نفرين بر آنان باد .
راضی نخواهیم شد
آنان كه به دنبال هوا و هوسها و شهوات و عيش و خوشيها و آنان كه بدنبال فرهنگ هاى الحادى و فساد استعمارى و بى شرمى و بى حيائى ميروند، آنان كه به هر طريق احتكار و گرانفروشى ترويج فرهنگ غربى از روزنامه ها، نوارها، فيلمها، كتابها، اجناس و... در راه شهوات دنيوى تيشه به ريشه اين انقلاب آگاهانه و نا آگاهانه مى زنند بهوش باشند و برگردند و تا به اسلام بر نگردند، از آنها راضى نخواهيم شد.
در خط ولایت فقیه باشید
و حال به برادران و رفقاى دبستانى و ديگر رفيقان عزيزم بگوييد از امام دفاع كنيد و همچنين در خط ولايت فقيه باشند و امام را دعا كنيد تا خداوند عمر او را طولانى كند و همچنين براى امام زمان (عج) كه به علما گفته كه براى من دعا كنيد تا خدا فرج مرا نزديك كند و به دوستانم بگوييد كه در دبستان و در هر جا كه هستيد در برابر تمامى مشكلات صبور باشيد .
و حال با شما پدر و مادر عزيزم و برادر و خواهر گراميام، چند نكته اى دارم كه برايتان عرض مى كنم
من اسلام را پذيرفتم و امامم را در يافتم و بسويش پرواز كردم
پدرجان و مادرجان و برادرگراميم و خواهر عزيزم اگر خداوند خواست و من به درجه رفيع شهادت نائل گشتم در تشييع جنازه من شركت كنيد و گريه و زارى نكنيد و فكر كنيد كه داريد مراسم عروسى من را بر پا مى كنيد و همچنين پدرجان؛ من خودم احساس مى كنم كه يك پدر چقدر زحمت مى كشد تا پسرش را بزرگ كند ولى پدر جان من كه به راه بدى كشيده نشده ام كه برايم ناراحت باشيد، من اسلام را پذيرفتم و امامم را در يافتم و بسويش پرواز كردم و سرانجام هم خدا خواست تا به درجه رفيع شهادت نائل آمدم.
پدر جان جنازه من را اگر مى توانيد در معصوم زاده بجنورد در پهلوى دوست شهيدم حسن ريحانى بگذاريد و اگر هم نتوانستيد هرچه كه خودت مى دانى همان را انجام بده و حال پدر جان به برادرم و خواهرم بگوييد كه اگر براى من گريه كنيد من ناراحت مى شوم و در پیشگاه خداوند مسئولايد كه شما با گريه كردنتان روح من را آزرده كنيد اگر مى خواهيد راه من را ادامه بدهيد با شركت به راهپيمایيها و با شركت در مراسم عزادارى و با دادن هديه به رزمندگان راه ام را ادامه بدهيد .
زينب وار صبور باشید
پدر جان به خواهرم بگوييد كه هيچ ناراحت نباشد و زينب وار صبور باشد و با ساكت شدن خود مشت محكمى به دهان منافقين بزنيد خواهرجان برايم يك ماه روزه بگيريد .
به اميد پيروزى لشكر حق بر باطل شما را به خدا مى سپارم .
پسرم آرزویت را داشت
پدر جان اگر كربلا آزاد شد عكس من را ببر و بگو كه پسرم آرزويت را داشت ولى سرانجام به قبر چهار گوشهات نرسيد و در راهت شهيد شد .
والسلام
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار را هرگز از ياد نبريد.