آرزوی نوشیدن شربت شهادت
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، شهید« محمد باقر اسماعیلی» بیست و هشتم اسفند ماه 1346، در روستای کلاته بام از توابع شهرستان اسفراین دیده به جهان گشود. پدرش علی اصغر، کارگر بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کشاورز بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم اسفند ماه 1366، با سمت تک تیر انداز در منطقه کهنه ریگ سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش قرار دارد.
وصیتنامه شهید«محمد باقر اسماعیلی» را با هم میخوانیم:
اول از روى ادب، اى گلهاى زيبا سلام، دوم از روى محبت برای شما پيام دارم.
سروران گرامى همانطورى كه اطلاع داريد من مدتى است كه به خدمت مقدس سربازى اعزام شده ام، هجدهم آبان ماه1365، به آموزش نظامى در پادگان ايرانشهر و بعد از گذراندن دوره 3ماه آموزشى به جبهه حق عليه باطل اعزام شدم و كنار ديگر برادران هم رزم مى جنگيدم و حتى آخرين فشنگ را هم به طرف دشمن رها كردم و بعد به فيض شهادت نائل گشتم.
مادر جان من از دنيا رفتم، مرا در تابوت بگذاريد و دستهايم را بيرون بگذاريد تا عظمت خدایى را ببينم كه ناكام از دنيا رفتم. خدايا من خجالت مى كشم كه در روز قيامت سرور شهيدان با بدن پاره پاره و من با بدن سالم باشم.
شربت شهادت
بار پروردگارا، از تو مى خواهم هر زمان كه صلاح دانستى مرا شهيد گردانى. بارخدايا از تو ميخواهم مرگم را شهادت در راه خودت قراردهى و مرا در بستر نميرانى. اى كه آگاه هستى بر همه چيز، چون كه من آرزو دارم در راهت شربت شهادت را بنوشم.
بارى، پدر جان از تو مى خواهم كه با دستان پينه بسته ات وقتى مرا در گور مى گذارند بر روى من خاك بريزى و براى من گريه و زارى نكنى، چون اين عمل تو باعث شادى روح من و مشت محكمى است بر دهان ياوه گويان و اين عمل شايسته تو براى آنها ثابت مى كند كه اسلام از شهادت و شهيد شدن هراسى ندارد و اطاعت از فرمان رهبر براى آنها ثابت مى شود.
پدر جان درست است كه براى من زحمت زيادى كشيده اى و ليكن من از نزد شما مى روم، اميدوارم كه در آخرت به خاطر احياء دين محمد(ص) بتوانم در كنار كوثر باشم و ديدار كنم، براى من گريه نكنيد چون من خودم اين راه را انتخاب كردم كه در راه دين خدا پيكار كنم و به معبود خود برسم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته